گونه شناسی عوارض تجسس بر سلامت انسان و راه های پیشگیری از آن

 

(گونه شناسی عوارض تجسس بر سلامت انسان و راه های پیشگیری از آن)

سهیلا مسیحی

 
چکیده
سرکشی و تجسس در زندگی و مسائل شخصی و حریم خصوصی دیگران از جمله مواردی است که آموزه های وحیانی آن را به عنوان تجسس قبیح بلکه گناه دانسته و برای آن عقوبت اخروی سخت، وعده داده است. زیان ها و عوارضی که در روابط اجتماعی مردم به سبب تجسس پدید می آید، آن را به عنوان عملی بسیار زشت جلوه داده است.بررسی مسائلی چون تبیین تجسس و مراتب آن در کار دیگران و بیان ریشه ها ، عوارض آن بر سلامت انسان  و راه های پیشگیری از آن از جمله اهداف این پژوهش است، تا بدین وسیله درک دقیق و روشن تری نسبت به مواضع آن به دست آید.روش کار این تحقیق به صورت توصیفی و تحلیلی است و اطلاعات لازم آن به شیوه کتابخانه ای و مطالعه اسناد موجود می باشد.از عوارض و آثار سوء تجسس که اهم یافته ها و نتایج این پژوهش است می توان به سلب سرمایه مهم اجتماعی یعنی اعتماد عمومی، گسترش نفاق و میراندن الفت ها و ظهور تفرقه در جامعه ، کیفر رسوایی در دنیا و از دست دادن دوستان و غیره اشاره کرد.

واژگان:تجسس، تفحص، حریم خصوصی،عوارض

 

 

 

 

مقدمه
تجسس در زندگی مردم به سإن شجره ی خبیثه ای است، که اگر در روح  و جان آدمی ریشه دواند، اساس و سرچشمه ی بسیاری از گناهان و مفاسد به شمار خواهد رفت. به همین جهت پرودگار حکیم در کتاب انسان ساز خویش، به شدت انسان ها را از آن برحذر داشته و نسبت به عوارض و عواقب آن هشدار داده است.

این تحقیق برآن است تا مسئله تجسس و عوارض آن بر سلامت انسان  و راههای پیشگیری از آن را مورد بررسی و مطالعه قرار دهد. در این راستا از کتب مختلف تفسیری حدیثی ، اخلاقی و غیره بهره گیری می نماید. بررسی  عوارض تجسس بر سلامت انسان از آن جهت اهمیت دارد که همه ابعاد زندگی را تحت پوشش قرار می دهد و تمام اعمال انسان را در بر می گیرد. در قرآن کریم  افراد صریحاً  از تجسس (به خاطر عوارض و آسیب های که تجسس  بر سلامت انسان ها دارد)  نهی شده اند و این نهی مطلق است یعنی شامل هر نوع جستجو می شود حال آن که نهی از مطلق جستجو عقلاً مردود است چه این که جستجوی بی حد و مرز نیز مردود است. پژوهش حاضر، دنبال پاسخ به سوال  گونه های عوارض تجسس بر سلامت انسان می باشد؛ و درصدد شناسایی تحلیل و تبیین برخی  عوارض گونه های تجسس بر سلامت انسان با رویکرد  اخلاقی با توجه آیات و روایات می باشد.

شناخت ریشه ها و آگاهی نسبت به عوارض و پبامدهای تجسس بر سلامت انسان در زندگی فردی و اجتماعی و تامین امنیت روانی و سلامت اجتماعی افراد نقشی کاربردی و ویژه دارد.  در اهمیت و ضرورت پرداختن به مسأله تجسس و عوارض آن و درمان آن همین بس که به تصریح قرآن ، تجسس موجب هلاکت انسان و خسران ابدی است.روش کار این تحقیق به صورت توصیفی و تحلیلی است و اطلاعات لازم آن به شیوه کتابخانه ای و مطالعه اسناد موجود می باشد.

برسی های انجام یافته توسط نگارنده بیانگر این است، که تا کنون نگارشی در خصوص موضوع حاضر چه به صورت کتاب ، یا مقاله و پایان نامه صورت نگرفته است. البته در خصوص موضوع تجسس به صورت واحد نگارش های صورت گرفته است. از جمله کتب یا مقالاتی که به طور خاص و شایسته به بحث تجسس پرداخته است، عبارتند از : 1. « تجسس» که توسط محمد حسن حائری ، نصرالله شاملی و احسان علی اکبر بابوکانی  نگارش یافته است. در این کتاب تجسس و حریم خصوصی مورد تبیین قرار گرفته است و موارد جواز تجسس و موارد منع تجسس مورد اشاره قرار گرفته است. 2. مقاله ای هم تحت عنوان « کاوشی در حکم فقهی تجسس» توسط محسن خرازی به رشته تحریر در آمده است. ایشان در این مقاله بیشتر مباحث و مطالب خود را حول محور احکام تکلیفی و وضعی جاسوسی قرار داده است و در این خصوص از آیات و روایات فراوانی بهره برده است.3. مقاله ی تحت عنوان تجسس در زندگی خصوصی دیگران  از دیدگاه قرآن که در این مقاله به سرچشمه های رذایل اخلاقی مانند تفتیش در احوال و اسرار دیگران از جمله سوء ظن و بدبینی ، حسد و کینه توزی پرداخته است. 4. کتاب آشنایی با مبانی تحقیق و تفحص در احوال و اشخاص حقیقی و حقوقی نوشته  مهدی وفا جو که در این کتاب به مبانی تحقیق و تفحص از منظر حقوقی به موضوع بحث پرداخته است

 

مفهوم شناسی
در هر پژوهش و تحقیق مهم ترین رکن قبل از ورود به ماهیت پژوهش و طرح مسائل اصلی آن و همچنین برای جلوگیری از کج روی ها و اشتباهات لاز است که تعاریف و مبانی اصلی پژوهش بیان و مورد مداقه قرار گیرد، تا خواننده را در فهم پژوهش یاری کند. پس در این قسمت به تبیین « مفهوم لغوی ، اصطلاحی، واژگان مرتبط با تجسس و عوارض تجسس  می پردازیم.

تجسس
برای پی بردن  به معنای لغوی تجسس ، ابتدا لازم است ریشه آن شناخته شود. ریشه این واژه (جَس ) است. درباره معنای (جس) در مفردات راغب آمده است: « اصل الجس مس العرق و تعرف نبضه للحکم به علی الصحه و السقم»[1]  یعنی جس در اصل به معنای لمس نمودن رگ و شناسایی نبض به منظور حکم کردن به صحت یا بیماری شخص است. تجسس در بعضی از کتاب های لغت مثل تاج المصادر جَس به معنای جستجو کردن و واپژوهیدن خبر نیز آمده است.[2] منتهی الارب چنین معنایی را نیز برای جس کرده است. [3]در لغت به معنای تفتیش از باطن امور و تتبع و جستجوی خبر است، که بیشتر در مورد شر به کار می رود.[4]در لسان العرب آمده : « تجسست فلاناً و من فلان» یعنی پیرامون او جستجو کردم همچنین قرآن کریم همین معنا را در نظر داشته است. [5]

 برای تجسس در لسان علماء تعریف خاصی وجود ندارد که احتمالاً عدم تعریف آن از جهت روشن بودن مفهوم آن است و بیشتر به معنای لغوی آن پرداخته اند و معنای اصطلاحی را جدای از معنای لغوی نمی دانند. اگر بخواهیم تجسس را تعریف کنیم تعریف چیزی جز شرح اسم نخواهد بود.[6] اما باید خاطر نشان کرد که آن چه در معنای لغوی تجسس آمده است پی گیری و تفتیش در امور پنهان و مخفی افراد است که سعی بر اخفای آن دارند. با توجه به همین مضمون می توان تعریفی را در رابطه با تجسس آورد تجسس این است که بندگان خدا را زیر پرده ستاریت پروردگار رها نکنی و پرده از روی کار آنان برداری و آنچه را که خداوند پوشیده داشته است، آشکار کنی که این کار وسیله کسب اطلاع از امور مخفی آنها و پرده برداشتن از روی اسرارشان می شود و در نتیجه آنچه بر تو پوشیده بود، آشکار می گردد که اگر مخفی بود دل و دینت سالم تر می ماند. البته باید اشاره کرد که در معنای خاص تجسس، تجسس و مشتقات آن به معنای خیانت به حکومت اسلامی و بیضه اسلام به کار می رود در این معنا از تجسس به قصد و انگیزه جاسوسی کردن انجام می شود. در معنای خاص، تجسس فقط توسط افراد خاصی که در پی خبرها و به دست آوردن اطلاعات هستند صورت می گیرد که می تواند نسبت به یک گروه یا یک کشور باشد.[7]

واژگان هم معنا و مرتبط با  تجسس
تجسس از جمله واژهای است که واژگان مرتبط و هم معنا بسیار دارد لذا برای درک بهتر معنا و مفهوم تجسس بررسی و تبیین این واژگان دارای اهمیت فراوان است از این ره دایره و محدود معنای تجسس مشخص می شود. بر همین اساس در دو مبحث با عناوین واژگان هم معنا و واژگان مرتبط  مورد بررسی خواهد گرفت.

1.     تحسس
نظام  یکی از کلماتی که همواره در کنار تجسس در کتب لغوی و تفسیری مورد بررسی قرار می گیرد تحسس است. و در این که بین تحسس و تجسس تفاوت وجود دارد یا نه اختلاف هست. اکنون به بررسی این واژه در کتب مهم و معتبر لغوی فقهی و اخلاقی می پردازیم.

معنای تجسس با تحسس تفاوت زیادی ندارد؛ زیرا تجس، فحص از چیزی است که برتو پوشیده مانده است و تحسس ، به دنبال اخبار و در جستجوی آن بودن است. تجسس با جیم به معنای تفتیش از امور پنهان و مخفی است گروهی می گویند تتجسس با حاء به معنای گوش فرا دادن است و گروهی دیگر می گویند: معنای هر دو کلمه یکی است و آن اخباریابی است.[8]

علامه طباطبایی قائل به تفاوت بین تجسس و تحسس است و می فرماید: « ولا تجسسوا کلمه تجسس با جییم به معنای پی گیری و تفحص از امور مردم است، اموری که مردم عنایت دارند پنهان بماند و تو آن ها را پی گیری کنی تا خبر دارشوی، کلمه تحسس با حاء بی بی نقطه نیز همین معنا را می دهد، با این تفاوت که تجسس با جیم در شر استعمال می شود و تحسس با حاء در خبر به کار می رود و به همین جهت برخی گفته اند: معنای این آیه این است که دنبال عیوب مسلمانان را نگیرید و در این مقام بر نیایید که اموری را که صاحبانش می خواهند پوشیده بماند تو آن ها  را فاش سازی».[9] پس تجسس کاویدن و جستجو نهان امور است، خواه برای خود باشد یا دیگری، به انگیزه شر و فساد باشد یا به قصد خیر از امور بد باشد یا امور نیک.[10]

2.     تفتیش
تفتیش  در لغت به معنای واپژوهیدن ، کاویدن سخن و زمین و جز آن، تجسس، پی جویی به کار می رود.[11] و در معنی  اصطلاحی و حقوقی به فرآیندی گفته می شود که در آن سعی می شود دلایل و مدارک مرتبط با جرم جمع آوری گردد.[12]

3.     تفحص
تفحص در لغت به معنای جستجو کردن ، کاوش کردن، تحقیق کردن درباره چیزی یا امری به کار می رود یا به معنای شدت و نهایت تلاش در گرداگرد چیزی را گویند. فحصت : جستجو کردم از آن شخص و از حالات و احوالاتش تا کنه که حالش را بدانم.[13] الفحص : شده الطلب خلال کل شی، به معنای شدت و نهایت تلاش در گرداگرد چیزی است.[14]

در اصطلاح و حقوق به مجموعه اقداماتی از قبیل بازرسی و مشاهده و گردآوری اطلاعات لازمه در خصوص امور کشور اطلاق می گردد.[15]

4.     حریم خصوصی
معنای حریم در لغت فارسی این گونه آمده است: « آنچه پیرامون خانه و عمارت که بدان متعلق باشد . مکانی که حمایت و دفاع از آن جایز باشد».[16] همچنین معنای حریم در کتب لغت عربی این گونه آمده است : « به قسمتی اطلاق می شود که مس و لمس آن تحریم شده است و نباید به آن نزدیک شد».[17] اهل لغت در تعریف معنای خصوصی این چنین آورده اند : « خصوصی در مقابل عمومی است ».[18] حال عمومی به معنای چیزی است که شامل همه گردد. عام ، کلی، متعلق به عموم و همگانی است.[19]

پس از آنکه معنای لغوی حریم خصوصی مورد بررسی قرار گرفت شایسته است که معنای اصطلاحی آن هم مورد شناسایی قرار گیرد.  با آن که عبارت حریم خصوصی در زبان محاوره و نیز مباحث فلسفی، سیاسی و حقوقی مکر به کار می رود. لیکن هنوز تعریف متقن و مشخصی از آن ارائه نشده است.[20] شاید عدم وجود تعریف واحد برای حریم خصوصی به این علت باشد که حریم خصوصی دارای یک مفهوم نسبی می باشد و در نظام های حقوقی مختلف هر کدام بر جنبه های خاص از این حق تاکید کرده اند و قلمرو آن در هر فرهنگ و نظام اجتماعی یا یا هر موقعیت تفاوت دارد. همین نسبی بودن تعریف حریم خصوصی موجب دشواری یا اختلاف در تعریف آن شده است. دشواری تعریف حریم خصوصی سبب شده لاست که برخی نظریه پردازن هویت مستقلی برای حریم خصوصی قائل نباشند و حمایت از آنچه را به حریم خصوصی موسوم شده است به دیگر حقوق تثبیت شده احاله کنند

حریم خصوصی محدوده ای از زندگی شخصی است که به وسیله قانون و عرف تعیین شده و ارتباطی با عموم ندارد به نحوی که دخالت دیگری در آن ممکن است، باعث جریحه دار شدن احساسات شخصی یا تحقیر شدن وی نزد دیگران به عنوان موجود انسانی شود.[21]

عوارض تجسس
تجسس نسبت به زندگی مردم باعث رذایل و عوارض می شود که هر کدام به نوبه خود  سقوط انسان را فراهم می آورد. خداوند در قرآن می فرماید: « یَا اَیُهَا الَذیِنَ آمَنُوا اِجتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَنِ اِنَ بَعضَ الظَنِ اِثمٌ و لا تَجَسَسُوا وَ لا یَغتَب بَعضُکُم بَعضاً؛ ای کسانی که ایمان آورده اید از گمان های فراوان بپرهیزید ؛ زیرا پاره ای از گمان ها در حد گناه است و در کارهای پنهانی یکدیگر جستجو مکنید. و از یکدیگر غیبت نکنید».[22]

این آیه شریفه از سه مسأله ضد اخلاقی یعنی سوء ظن، تجسس و غیبت نهی فرموده و در حقیقت بین این سه مساله پیوند و ارتباط برقرار کرده است. در ابتدا از بسیاری از گمان ها نهی کرده زیرا برخی از آن ها گناه است و در ادامه مومنان را از تجسس و غیبت به عنوان عوارض و پیامدهای سوء ظن به شدت بر حذر داشته است.

1.     سلب آرامش
تجسس موجب سلب آرامش و امنیت می شود و در نتیجه، حالت اضطراب درونی و تشویش خاطر را به دنبال دارد ؛ زیرا شخص که دچار جستجو تجسس در کار دیگران می شود نمی تواند رفتار دیگران راخالی از آلودگی و غرض تصور کند و به تعبیر قرآن کریم« یَحسبَون َکُلُ صَحیحَهٍ عَلَیهِم»[23]از حرکت و آهنگ و صدایی به هراس و وحشت می افتد چنین نگرشی موجب شکنجه و رنج روان وی می شود و پیوسته در فشار روحی به سر می برد. آثار پندار سوء به دلیل ارتباطی که بین تن و روح وجود دارد از مرز روان گذشته به بدن و اعصاب و غدد داخلی نیز آسیب می رساند امام علی (ع) می فرماید: « المریب ابداً علیل».آدم بدبین ( جستجو گر) همواره بیمار است.[24]

بدون شک یکی از حقوق انسانی هر كس، برخورداری از “امنیت” و “آسایش” است. وقتی دیگران از امور شخصی افراد، تفتیش و تجسس می كنند امنیت آنها را به مخاطره می اندازند و آسایش آنها را سلب می كنند. هر كس در زندگی خصوصی خود مسایل و اسراری دارد كه نمی خواهد دیگران بدانند یا عیوب و ضعف هایی دارد كه از مردم پنهان است . از طرفی نیز هراس و عدم امنیت اجتماعی مجال نمی دهد که کسی از حقوق خود یا ستمدیدگان جامعه جانبداری کند؛ زیرا ممکن است در معرض ترور شخصیت قرار گرفته و به کلی از منزلت اجتماعی اش محروم شود.

2.     غیبت وبدگویی
تجسس به دلیل اضطراب درونی و تشویش خاطری که در انسان ایجاد می کند، موجب می شود آنچه را از را ه تجسس و عیبجویی به دست آورده با دیگران در میان گذارد و در حقیقت به عنوان راهی برای تأیید نظرات خود و آگاهی از اطلاعات دیگران از آن استفاده می کند، در نتیجه نمی تواند آنچه از اسرار دیگران به دست آورده پنهان کند. گاهی نیز برای برانگیختن تجسس دیگران به فرد مظنون و همراه کردن گروهی با خود در متهم کردن آن فرد، به بدگویی و غیبت از او می پردازد.

امام صادق (ع) چنین عملی را موجب خروج انسان از ولایت خداوند می داند که در حقیقت هلاکت و خسران ابدی را به دنبال خواهد داشت؛ « مَن رَوی عَلَی مُومِنٍ رَوایَهِ یُریدُ بِهَا شَیئِهِ و هَدَمَ مُروَتُهُ لِیَسقُط مِن اَعیَنَ النَاسُ اِخراجِهِ اَللهُ مِن وِلایَتِه ِالی وِلایَهِ الشَیطان فَلا یَقبُلُهُ الشیطانَ؛ کسی که به منظور عیبجویی و آبروریزی مومنی سخن نقل کند تا او را از نظر مردم بیندازد، خداوند او را از ولایت خودش  بیرون کرده و به سوی ولایت شیطان می فرستد و اما شیطان هم او را نمی پذیرد.»[25]

قرآن کریم درباره غیبت چنین فرمودهاست: ،« وَ لا یَغتَب بَعضُکُم بَعضاً؛ أَیُحِبُ اَحَدُکُم اَن یَاکُلَ لَحمَ اَخیهِ مَیتاَ. فَکَرِهتُمُوهُ ؛ و از یکدیگر غیبت مکنید آیا هیچ یک شما دوست دارد که گوشت برادر مومن خود را بخورد؟ پس آن را ناخوش خواهید گشت».[26] تشبیهی که آیه شریفه برای مساله غیبت به کار برده است بیانگر عمق زشتی و قبح این عمل است و می فرماید: آبروی برادر مسلمانان همچون گوشت تن اوست و ریختن این آبرو به وسیله غیبت و افشای اسرار پنهان مانند خوردن پاره بدن اوست و تعبیر به مرده به خاطر آن است که غیبت در غیاب افراد صورت می گیرد و آنان مانند مردگان قادر بر دفاع از خویش نیستند.[27]

 نباید تردید داشت که بدگمانی نسبت به دیگران و نیز بدگویی در غیاب آنان، با تجسس برای یافتن نقطه ضعف ها یا عیوب پنهانی، پیوندی تنگاتنگ دارد. یعنی کسانی که به دلایلی دچار بدگمانی و دشمنی نسبت به کسی شده اند و یکسر به غیبت و تضعیف شخصیت اجتماعی او می پردازند، خواه ناخواه به دنبال شواهدی عینی برای اثبات گفته های خود می باشند. از این رو یا خود وارد حریم خصوصی افراد می شوند یا از ساده لوحی نزدیکان استفاده کرده و می کوشند تا اندک مایه و اعتباری که آنان در حیات جمعی شان دارند، سلب کنند. اسلام از آن جا که نگاهی کریمانه به انسان ها دارد و حقوق فردی و اجتماعی شان را محترم می شمارد، به هیچ مسلمانی اجازه نمی دهد که سرنوشت کسی را بازیچه دست خود قرار دهد؛ زیرا با گسترش موج بی حرمتی و بی اعتمادی مردم به یکدیگر، نمی توان جامعه ای سالم و رشدیافته و معنویت گرا داشت.[28]

3.     ارتکاب  امرحرام
از اطلاق بسیاری از اخبار معلوم می شود که کشف سرّ مؤمنین حرام است؛ یعنی، عیوبی که از مؤمنین مستور و مخفی است، چه خَلقی یا خُلقی یا عملی باشد، حرام است اظهار آن را و افشایآن را. چه شخص متصف، راضی به آن باشد یا نه؛ و چه قصد انتقاص در کار باشد یا نباشد. ولی از ملاحظه مجموع اخبار استفاده می شود که قصد انتقاص دخیل در حرمت است، مگر آن که نفس عمل از اموری باشد که ذکر آن و اشاعه آن محرّم شرعی باشد؛ چون معاصی خدا که صاحب معصیت نیز نمی تواند اظهار آن کند و از جملة اشاعة فاحشه است. و این مربوط به حرمت غیبت نیست و بعید نیست اظهار مستورات مؤمنین در صورت عدم رضایت آن ها نیز محرّم باشد ولو قصد انتقاص در کار نباشد.[29]

 تجسس در امور دیگران، نوعی افشای راز و ورود به حریم زندگی خصوصی دیگران است و كاری زشت است با هر انگیزه ای كه باشد. قرآن كریم با عبارت “ولا تجسسوا” با نهی از سوء ظن به افراد و تجسس می خواهد مسلمانان را از این خصلت ناپسند باز دارد و جلوی خراب شدن روابط اجتماعی و خانوادگی را بگیرد.از پیامبر اسلام (ص) روایت شده است: دنبال كشف و یافتن لغزش های مومنان نباشید؛ هر كسی دنبال خطاهای برادرش باشد خدا هم در پی خطاها و عیوب او خواهد بود و هر كس را خدا در پی لغزش هایش بیافتد او را رسوا می سازد، هر چند در درون خانه اش باشد.[30]در اسلام تاکید شده که گناهان فردی كه اشخاص در خفا انجام می دهند نباید از آنها تجسس و تفتیش شود. رسول گرامی اسلام (ص) هم در حدیثی فرموده است: من فرمان نیا فته ام كه دل های مردم را سوراخ كنم یا شكم هایشان را بشكافم (یعنی كار من تفتیش و تجسس نیست.).[31]

4.     تنزل به پایین ترین مقام انسانی
از نظر امام علی( علیه السلام ) بدترین مردم کسی است که به جایی اشتغال به عیوب خود و درمان آن ها به عیب جویی و تجسس در زندگی دیگران مشغول می شود. ایشان می فرماید: « شَرُّ النّاسِ مَن کانَ مُتَتَبِّعاً لِعُیوبِ النّاسِ عَمیاً لِمَعایِبِهِ ؛ بدترین مردم کسی است که دنبال عیبهای مردم باشد و کور عیبهای خود ». [32]امام باقر( علیه السلام ) می فرماید: « یَجِبُ لِلمُؤمِنِ عَلَی المؤمِنِ اَن یَستُرَ عَلَیهِ سَبعینَ کَبیرَهً ؛مؤمن در برابر مؤمن وظیفه دارد که هفتاد گناه بزرگ او را بپوشاند ».[33]امام علی( علیه السلام ) می فرماید: « لا تَبتَهِجَنَّ بِخَطاءِ غَیرِکَ ؛ فَاِنَّکَ لَن تَملِکَ الاصابَهَ أبَداً ؛ از خطای دیگران هرگز شادمان مشو؛ زیرا تو نیز برای همیشه از خطا کردن مصون نیستی .».[34]در حقیقت توجه به این نکات و مطالب موجب می شود تا انسان از هر گونه رفتاری تجسسی اجتناب کند تا خود مبتلا نشود. اما اگر کار بد دیگران را خود انجام دهد باید او را از احمقانی دانست که بی خردی و حماقت او سرریز شده است. امیر المؤمنین علیٌّ (علیه‏السلام ) می فرماید : « مَن نَظَرَ فی عُیوبِ النّاسِ فأنکَرَها ثُمَّ رَضِیَها لِنَفسِهِ ، فذلکَ الأحمَقُ بِعَینِهِ ؛ هر کس عیبهاى مردم را ببیند و آنها را زشت شمارد و همان عیبها را در خودش بپسندد ، احمق واقعى است !.».[35]

5.     خیانت
تجسس بی مورد به افراد خانواده چون همسر و فرزندو… آنها را به خیانت می کشاند زیرا کنجکاوی و تجسس زیاد و متهم کردن افراد به امور ناپسند، سبب می شود کم کم عدواتی در دل آن ها پدید آید و دست به خیانت زنند. از سوی دیگر ممکن است با یادآوری و تکرار زشتی ها و نسبت دادن آن به افراد به تدریج واقعاً آن ها را به سوی آن امور ناپسند جلب شوند و فکر خیانت و پلیدی در ذهن ایشان زنده گردد. امام علی (ع) فرموده است« » ایاک و التغایر فی غیر موضع غیره فان ذلک یدعوالصحیحه الی السقم و البریئه الی الریب [36] از غیرت ورزی بی مورد پرهیز کن زیرا اظهار غیرت در غیر موردش، تندرست را بیمار و بی گناه را به سوی گناه می خواند». مراد از بیماری ممکن است همان رنج و کدورتی باشد که از تعصب و غیرت ورزی بی جا عارض می شود یا بیماری روحی و هلاکت اخروی که بر چنین تعصب بی جا مترتب می شود؛ بنابراین وظیفه مومنان این است که به طور کلی هر کس را که به عنوان شریک زندگی و یا راز دار اسرار خود می خواهد برگزیند ابتدا آزمایش نمایند، زیرا بنا به فرمایش امام علی (ع) اطمینان به هر کس پیش از آزمایش کردن او نشانه کم خردی است. « الطمانینه الی کل احد قبل الاخبار من قصور العقل». پس از این مرحله و اثبات صلاحیت فرد دیگر بدبینی به او معنا ندارد و نباید با مشاهده و یا شنیدن چیزی که احتمال خوبی و بدی، هر دو، در آن است به آن شخص بدگمان شود و در مقام کنجکاوی و تجسس و مواخذه او برآید.[37]

6.     دوست گریزی( قطع رابطه و انزوا طلبی)
از پیامدهای و عوارض  ناگوار و زیان بار جست وجوگری در احوال خصوصی مردم، این است که شخص بی پروا و کنجکاو، دوستان خود را از دست می دهد؛ زیرا هیچ دوستی نمی پسندد که دیگری در حریم خصوصی اش، تفتیش کند و به ویژه در پی عقیده های پنهانی او باشد. امام صادق(ع) در این باره به مسلمانان هشدار می دهد و آنان را از قطع پیوندهای دوستانه بر حذر می دارد.«لا تَفتَشَ الناسَ عَن أَدیَانِهِم فَتبَقی بِلا صَدیقٍ».[38]

از دین و آیین مردم پرس وجو مکن که بی دوست می مانی. تجسس موجب از همگسیختگی پیوندها و دوستی ها می شود. فرد جستجوگر نمی تواند با کسانی که به گمان او خیانت کار و بد پیشه هستندارتباط دوستانه و صمیمی تری برقرار کند و چه بسا که تنها به دلیل جستجو تجسس به اقوام و خویشان نزدیک قطع رابطه کند، این چنین است که تجسس تنهایی و انزوا را ترجیح می دهد

7.     بی اعتمادی مردم به تجسس گران
    شکی نیست که استمرار تجسس گری در جامعه، سبب بی اعتباری شخص گشته و مردم به او بی اعتماد می شوند. نه تنها کسی رازی با او در میان نمی گذارد، بلکه تمایلی به مصاحبت و رفاقت با وی نخواهد داشت؛ زیرا او همواره می کوشد باطن افراد را افشا کند و آبروی دیگران را بازیچه هوس و منفعت و شهرت خود سازد.

امام خمینی در این باره چنین می گوید:تمام معاصی از روی جهالت و نادانی و غفلت از مبادی آن و نتایج آن، از انسان صادر می شود. اما فایدة خیالی مترتب بر آن، آن است که انسان به قدر چند دقیقه، قضای شهوت نفسانی خود را در ذکر مَساوی مردم و کشف عورات آن ها کرده و با بذله گویی و هرزه سرایی، که ملایم با طبیعت حیوانی یا شیطانی است، صرف وقت نموده، مجلس آرایی نموده و تشفّی قلبی از محسودان نموده است. اما آثار آن در این عالم، آن است که انسان از چشم مردم می افتد و اطمینان آن ها از او سلب می شود. طباع مردم بالفطره مجبول به حبّ کمال و نیکویی و خوبی و متنفر از نقص و پستی و زشتی است. و بالجمله، فرق می گذارند بین اشخاصی که احتراز از هتک مستور و از کشف أعراض و سرایر مردم کنند، و غیر آن ها .[39]

    یک بعد تجسس گری در زندگی شخصی مردم، سرگرم سازی خود به عیوب آنان است. همواره بذله گویان بی پروایی بوده اند که با سرک کشیدن به درون دیگران، وسیله سرگرمی و شادی و اتلاف وقت خود را فراهم می ساخته اند. اما بعد دیگر و خطرخیزتر تجسس را نباید از یاد برد. بسا کارگزارانی که خود یا دیگران را به گناه سنگین افشای باطن مردم می کشانند. بی گمان زیان این دسته قابل قیاس با زیان رسانی گروه نخست نیست؛ زیرا اینان کمترین عیب و زشتی و نقطه ضعف پنهانی افراد را زمینه اتهام آن ها می سازند. از این رو باید بر دست اندرکاران قضا و ضابطان قضایی نظارت مستمر داشت و آنان را نسبت به تکلیف شرعی و عرفی خود در قبال آبروی مردم آگاه ساخت. فرمان هشت ماده ای حضرت امام خمینی ـ که پیش تر از آن یاد شد  ناظر به همین ضرورت اجتماعی بود؛ ضرورتی که باید آن را ناشی و حاکی از رعایت مصالح اسلام و نظام تلقی نمود.

8.     بدفرجامی اهل تجسس

حضرت امام از بدفرجامی تجسس پیشگان یاد می کند که کم کم خصلت و عمل تجسس در وجودشان به صورت ملکه شده است و رهایی از آن غیر ممکن بوده و یا محال می نماید. ایشان ضمن استعاذه، خاطرنشان می سازد که دشمنی و نفرت از تجسس، ممکن است در لحظه های مرگ شخص تجسس پیشه، سبب رؤیت حقایقی شود. بی تردید مشاهده منزلت اولیا و مقامات آن ها، او را نسبت به پروردگار دچار عداوت خواهد ساخت که عین خسران است.

پناه می برم به خداوند از غضب حلیم. بلکه ممکن است هتک حرمات مؤمنین و کشف عورات آن ها انسان را منتهی به سوء عاقبت کند؛ زیرا که اگر این عمل در انسان ملکه شد، تأثیراتی در نفس دارد که یکی از آن ها این است که تولید بغض و عداوت می کند نسبت به صاحبش؛ و کم کم زیاد می شود. و ممکن است این بغض و عداوت باعث شود که در وقت مردن که کشف بعض حقایق بر انسان شود و معاینه بعض عوالم را کرد، و پرده ملکوت برداشته شد، انسان به واسطه رؤیت مقامات آن ها و اکرام و اعظام حق تعالی از آن ها به حق تعالی بغض پیدا کند[40]

 

راه های پیشگیری  از تجسس
1.     ایمان و پاکی درون
همان گونه که سوء ظن و تجسس به مردم برخاسته از ضعف ایمان و ناپاکی درون است، بالعکس حسن ظن نشأت گرفته از ایمان محکم و استوار به خداوند و آموزه های دین است. زیرا سوء ظن و جستجو در کار دیگران گناهی قلبی است و تنها به وسیله ایمان به آگاهی و علم پروردگار نسبت به ضمائر و نیات انسان می توان ار ابتلاء به آن در امام بود. و خداوند می فرماید: « وَ لاتَقفُ مَا لَیسَ لَکَ بِهِ عِلمً اِنَ السَمع َ وَ البَصَرَ وَ الفُؤادَ کُلُ اوُلئِکَ کانَ عَنهُ مَسُئولاَ؛و چیزی را که بدان علم نداری دنبال مکن، زیرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرستش واقع خواهد بود.».[41]

بنابراین ، انسان حتی در مقابل قلب و مکنونات درونی خویش باید مسؤول و پاسخگو باشد و اگر به حقیقت، نسبت به هشدار پروردگار یقین داشته باشد، همین مسأله برای رعایت اصل حسن ظن کافی است. به کارگیری این اصل به خصوص در برخی شرایط چون انتشار شایعات در مورد برخی افراد در جامعه کاری بسیار مشکل است و جز در پرتو ایمان امکان ندارد. از سوی دیگر افرادی که از درونی پاک و روحی بی آلایش بهرمند هستند، رفتار و گفتار دیگران را نیز از همین منظر تحلیل می کنند، امام صادق(ع) در این زمینه می فرماید: « حسن الظن اصله من حسن ایمان المرء و سلامه صدره؛ ریشه خوش گمانی ، ایمان محکم و نیکوی مرد و سالم بودن سینه و قلب او از تاریکی های اخلاق ناپسند است».[42]

در مقام تحقق حقیقت خوش گمانی و خیر خواهی لازم است قلب انسان پاک و خاضع و علاقمن به روحانیت و مومن به خدا و با تقوا باشد تا به راحتی و اختیار بتواند حالت خضوع و تواضع و محبت پیدا کرده و خود را از مشتهیات نفسانی و هوسرانی و خواسته های نامطلوب جلوگیری و نگهداری نماید و در مقابل بندگان پروردگار متعال، خیرخواه و با محبت باشد در این صورت است که قلب انسان به آسانی حاضر نیست اعمال برادر دینی خود و بلکه رفتار فردی از مخلوق را حمل بر فساد کرده و تا ممکن است روی اقتضای طبع سلیم و قلب مهذب خود تاویل به صحت خواهد کرد.[43]

داشتن انصاف
خداوند در قرآن کریم، مومنان را به دادگری فراخوانده، چنین می فرماید: « اِنَ اللهَ یَامُرُ بِالعَدلِ وَ الاِحسان[44] ، در حقیقت خدا به دادگری و نیکوکاری فرمان می دهد». و نیز می فرماید: « اِعدِلُوا هُوَ اَقرَبُ لِلتَقوی[45]؛ دادگری کنید که آن به پرهیزکاری نزدیک تر است». امام علی(ع) در معنای آیه شریفه می فرماید: « عدل به معنی انصاف، و احسان به معنی تفضل است و در بیان عدل و انصاف می فرماید: « واجعل نفسک میزانا بینک و بین غیرک و احب له ما تحب لنفسک و اکره له ما تکره لها و احسن کما تحب ان یحسن الیک و لا تظلم کما تحب ان لا تظلم؛ خودت را ترازویی میان خویش و دیگران قرار ده و برای آن ها آن چه را برای خود نمی پسندی دوست مدار و احسان کن چنان چنان که دوست داری با تو احسان شود، و ستم مکن همان گونه که دوست نداری با تو ستم کند».[46]

نکته ای که برای هر فردی دارای اهمیت بسیار است این است که مردم به او خوشبین باشند، و گفتار و کردار او را حتی در فضای ذهن به صورت منفی تحلیل نکنند و اگر کسی با وجود چنین توقعی از دیگران خود این اصل را رعایت نکند در حقیقت عدالت و انصاف را در حق دیگران به جای نیاورده است گویا او تنها سوء ظن دیگران را نسبت به خود حرام دانسته همین عمل را از سوی خود مجاز می داند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نتیجه
 اگر بخواهیم تجسس را تعریف کنیم تعریف چیزی جز شرح اسم نخواهد بود.[47] اما باید خاطر نشان کرد که آن چه در معنای لغوی تجسس آمده است پی گیری و تفتیش در امور پنهان و مخفی افراد است که سعی بر اخفای آن دارند.

تجسس نسبت به زندگی مردم باعث رذایل و عوارض می شود که هر کدام به نوبه خود  سقوط انسان را فراهم می آورد. قرآن کریم از سه مسأله ضد اخلاقی یعنی سوء ظن، تجسس و غیبت نهی فرموده و در حقیقت بین این سه مساله پیوند و ارتباط برقرار کرده است. در ابتدا از بسیاری از گمان ها نهی کرده زیرا برخی از آن ها گناه است و در ادامه مومنان را از تجسس و غیبت به عنوان عوارض و پیامدهای سوء ظن به شدت بر حذر داشته است.بررسی عوارض تجسس بر سلامت انسان از آن جهت اهمیت دارد که همه ابعاد زندگی را تحت پوشش قرار می دهد و تمام اعمال انسان را در بر می گیرد. در ضرورت پرداختن به مسأله تجسس و عوارض آن و درمان آن همین بس که به تصریح قرآن ، تجسس موجب هلاکت انسان و خسران ابدی است.

تجسس موجب سلب آرامش و امنیت می شود و در نتیجه، حالت اضطراب درونی و تشویش خاطر را به دنبال دارد ؛ زیرا شخص که دچار جستجو تجسس در کار دیگران می شود نمی تواند رفتار دیگران راخالی از آلودگی و غرض تصور کند. تجسس به دلیل اضطراب درونی و تشویش خاطری که در انسان ایجاد می کند، موجب می شود آنچه را از را ه تجسس و عیبجویی به دست آورده با دیگران در میان گذارد و در حقیقت به عنوان راهی برای تأیید نظرات خود و آگاهی از اطلاعات دیگران از آن استفاده می کند، در نتیجه نمی تواند آنچه از اسرار دیگران به دست آورده پنهان کند. گاهی نیز برای برانگیختن تجسس دیگران به فرد مظنون و همراه کردن گروهی با خود در متهم کردن آن فرد، به بدگویی و غیبت از او می پردازد.

فهرست منابع
منابع فارسی

1.     حائری، محمد حسن، نصرالله شاملی و احسان علی اکبر بایکونی،« تجسس» تهران انتشارات دانشگاه امام صادق (ع)1389 ه ش.

2.     خوانساری، جمال الدین،«شرح غررالحکم»  تهران، انتشارات دانشگاه تهران،1360 ه ش.

3.     دهخدا، علی اکبر،« لغت نامه علی اکبردهخدا»، تهران: موسسه انتسارات وچاپ دانشگاه تهران، چاپ دوم، 1377ش.

4.     عمید، حسن،«فرهنگ فارسی عمید،» تهران: انتشارات امیر کبیر، چاپ بیست ودوم وبیست سوم، 1371ش.

5.     وفا جو، مهدی، « آشنایی با مبانی تحقیق و تفحص در احوال و اشخاص حقیقی و حقوقی» تهران ناشر نصایح، 1379.

6.     معین، محمد، «فرهنگ فارسی  الوسیط»، تهران: انتشارات امیرکبیر، 1347هجری قمری.

7.     مکارم شیرازی، ناصر، «تفسیر نمونه»، تهران: دارالکتب الاسلامیه، چاپ بیست ویکم،

8.     محمدی ری شهری، محمد، «ترجمه میزان الحکمه» قم دارالحدیث چاپ چهارم 1383 ه ش.

9.     محمدی گیلانی، محمد، «شرح مصباح الشریعه»، تهران چاپ و نشر سایه، چاپ اول،1373 ه ش.

10. موسوی خمینی، سید روح الله،« شرح حدیث جنود و عقل جهل»، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) چاپ و نشر عروج1377 ه ش.

 

منابع عربی

1.     « قرآن مجید»

2.     تمیمی، نعمان بن محمد، «دعائم الاسلا،» قم موسسه آل البیت(ع) 1358 ه ق.

3.     التمیمی، عبد الواحد، «غررالحکم دررالحکم» جامعه الطهران، الطبعه الثالثه 1360 ه ق.

4.     « الشریف الرضی، محمد بن حسن بن موسی، «نهج البلاغه،» ،تصحیح: صبحی صالح، چاپ یکم، بیروت دارالکتب اللبنانی،1982».

5.     ابن منظور، «لسان العرب»، بیروت داراحیاء التراث العربی، چاپ اول، 1408 ه ق.

6.     ابن بابویه ، محمد بن علی، الامالی، تهران موسسه البعثه،1417 ه ق.

7.     احمد بن فارس، «معجم المقابیس اللغه»، بیروت الدار الاسلامیه، 1410 ه ق.

8.     جوهری، اسماعیل بن حماد، «الصحاح» ، بیروت دارالعلم للملایین، چاپ سوم، 1404 ه ق.

9.     جزری ابن اثیر، مبارک بن محمد، «النهایه فی غریب الحدیث و الاثر»، قم موسسه اسماعیلیان، بی تا.

10. الحر العاملی، محمد بن الحسن، «وسایل الشیعه الی تحصیل مسایل الشریعه»، قم: موسسه ال البیت لا حیاء التراث، چاپ اول ودوم،1414هجری قمری..

11. راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسن بن محمد، «المفردات فی غریب القرآن»، تهران، المکتبه المرتضویه،بی تا.

12. الطبرسی، الشیخ ابوعلی الفضل بن الحسن، «مجمع البیان فی تفسیر القران،» تهران: انتشارات ناصر خسرو، چاپ اول، 1406هجری قمری. طبرسی، فضل بن الحسن، مشکاه الانوار، قم سازمان چاپ و نشر دارالحدیث بینا.

13. طریحی، فخرالدین، «مجمع البحرین»، تهران ، کتاب فروشی مرتضوی،1378 ه ش.

14. طبرسی، فضل بن حسن، «مکارم الاخلاق»، قم موسسه نشر اسلامی، 1414  هق.

15. الطباطبایی، السید محمد حسین، «المیزان فی تفسیر القرآن،» قم دفتر انتشارات اسلامی، 1417 ه ق.

16. طوسی، محمد بن حسن، «الامالی»، محقق، موسسه الاعلمی للمطبوعات، 1392 ه ق.

17. عاملی، زین الدین بن علی، «رسائل الشهید الثانی» قم کتاب فروشی بصیرتی  بی تا.

18. کلینی، محمد بن یعقوب، «الکافی فی الاصول و الفروع»، چاپ چهارم، تهران دارالکتب الاسلامیه، 1365 ه ش.

19. الفراهیدی ، الخلیل بن احمد،«ترتیب کتاب العین»، تحقیق المخرومی، مهدی وابراهیم السامرایی، قم: انتشارات اسوه،چاپ اول،1414هجری قمری.

20. الفیومی، احمد بن محمد، «المصباح المنیر»، قم: موسسه دارالهجره،چاپ دوم، 1414هجری قمری.

21. نوری، میزا حسین،« مستدرک الوسایل و مستنبط المسائل» تحقیق و نشر موسسه آل البیت قم الطبعه الاولی،1407 ه ق.

22. مجلسی، محمد باقر، «بحارالانوار»، بیروت موسسه الوفا،1404.

23. مقری بیهقی، ابوجعفر احمد بن علی بن محمد، «تاج المصادر»،  تهران، چاپ اول، موسسه مطالعات و تحقیقات،1366.

24. موسوی خمینی، سید روح الله، «چهل حدیث» چاپ اول ، مرکز نشر فرهنگی رجاء لیتوگرافی چاپ گلشن.

25. میرزا حسین نوری، «مستدرک الوسایل» بیروت موسسه آل البیت لاحیا التراث،1408 ه ق.

 

 

 

 



[1]. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص93.
[2]. مقری بیهقی، تاج المصادر، ج1،ص63.
[3]. صفی پور ، منتهی الارب فی لغه العرب، ج1 ،ص179.
[4]. طریحی، مجمع البحرین ج4،ص57.
[5]. : « یَا اَیُهَا الَذیِنَ آمَنُوا اِجتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَنِ اِنَ بَعضَ الظَنِ اِثمٌ و لا تَجَسَسُوا وَ لا یَغتَب بَعضُکُم بَعضاً؛ أَیُحِبُاَحَدُکُم اَن یَاکُلَ لَحمَ اَخیهِ مَیتاَ. فَکَرِهتُمُوهُ وَ اَتقُوا الله َ اِن اللهَ تَوابً رَحیمٌ؛ ای کسانی که ایمان آورده اید از بسیاری از گمان ها بپرهیزید چرا که بعضی از گمان ها گناه است و هرگز در کار دیگران تجسس نکنید و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مردار خود را بخوردبه یقین همه شما از این امر کراهت دارید تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبه پذیر و مهربان است».
[6]. حائری، و شاملا ، نصرالله، و علی اکبر بایکونی، احسان، تجسس، ص42.
[7]. « معنی التجسس ان لا تترک عبادالله تحت سرالله فیرتصل الی الاطلاع و هتک السر حتی ینکشف لک ما لو کان مستورا عنک کان اسلم لقبلک و لدینک».شهید ثانی، ، رسائل، ص394.
[8]جزری، ابن اثیر، النهایه فی غریب الحدیث و الاثر، ج1،ص272.
[9]طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ص232.
[10]. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص93.
[11]. دهخدا، لغت نامه، ج5،ص2540.
[12]فرجی، ها محمد، و یاری، الهیار، اعتبار گزارش های مبتنی بر تفتیش و بازرسی ضابطان: رویکرد تطبیقی، ص7.
[13].فراهیدی، العین، ج3،ص123.
[14]. ابن منظور، لسان العرب، ج7،ص63.
[15]وفا جو، آشنایی با مبانی تحقیق و تفحص در احوال اشخاص حقیقی و حقوقی، ص40.
[16]. معین ، فرهنگ فارسی، ج1،ص973.
[17]. فراهیدی، العین، ج3،ص223.
[18]. . دهخدا، لغت نامه، ج7ص29831.
[19]. همان.
[20]. انصاری، حقوق حریم خصوصی، ص11
[21]رحمدل، حق انسان بر حریم خصوصی، ص130.
[22]. حجرات، 12.
[23].منافقون، 4.
[24]. خوانساری، شرح غررالحکم، ج2،ص103.
[25]. حر عاملی، وسایل الشیعه، ج12،ص294.
[26].حجرات،12.
[27]. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج21،ص185.
[28]. همان.
[29]. موسوی خمینی، چهل حدیث، ص ۳۰۲.
[30]. کلینی ،اصول الکافی، ج 2، ص 355
[31]. الهندی، کنزالعمال، حدیث 8827
[32]. میزان الحکمه ، ج ۹ ، ص 4218
[33]. کلینی، اصول کافی ، ج ۲ ، ص ۲۰۷ ؛ میزان الحکمه ، ج ۹ ، ص ۴۲۱۶
[34]. میزان الحکمه، ج ۹ ، ص ۴۲۲۶
[35]. نهج البلاغه، حکمت، 349
[36]. خوانساری، ، شرح غررالحکم، ج2،ص303.
[37]. همان ج2،ص103.
[38]. مجلسی، ،بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۲۵۳.
[39]. موسوی خمینی ، چهل حدیث، ص ۳۱۱ ـ ۳۱۲
[40]. موسوس خمینی، چهل حدیث، ص312.
[41]. اسراء ،36.
[42]. نوری ، مستدرک الوسایل، ج5،ص149.
[43].مصطفوی، شرح مصباح الشریعه، ، باب 85.
[44]. نحل،9.
[45]..مائده ،8.
[46]. التمیمی، غررالحکم، ص479.
[47]. حائری، محمد حسن، و شامل ، نصرالله، و علی اکبر بایکونی، احسان، تجسس، ص42.

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی
This is a captcha-picture. It is used to prevent mass-access by robots.