مطالبي پيرامون سقط جنين



Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

ی- ژنتیک- محیط- تغذیه- عوامل پدری- آناتومیک- اندوکربن- عفونی- داروها. بیماری های طبی(قلبی- کلیوی- خونی) به سقط هایی که قبل از هفته 12 بارداری اتفاق می افتد سقط زودرس می گویند که حدود 10 تا 15 درصد تمامی بارداری اتفاق می افتد سقط زودرس می گویند که حدود 10 تا 15 درصد تمامی باردار ها به سقط خود به خودی ختم می شود اما مقدار واقعی آن بالاتر است زیرا برخی از این سقط ها با فاصله کمی از موعد مقرر برای قاعدگی اتفاق افتاده اکثر این سقط ها به طور بالینی تشخیص داده نمی شود 80 درصد سقط ها در 12 هفته اول حاملگی رخ می دهند و خود سقط انواعی دارد از جمله: تهدید به سقط- سقط اجتناب ناپذیر- سقط کامل- سقط ناقص- و خود سقط فراموش شده- سقط مکرر.

از پاییز سال 89 بیشترین سقط را در منطقه داشتیم( به گزارش دکترهای متخصص) که هیچگونه علت قطعی در این زمینه گزارش نشده فقط یکی از عوامل سقط به طور احتمال تهدید کننده بود. امادر این تحقیقات به این مهم دست یافتیم که این بیماری مادرزادی که اولین بار حاملگی را تجربه می کنند یا اولین بچه ی خود را سقط می کنند امکان سقط های مکرر بیشتر است تا مادرانی که بچه های دوم به بالای آنان سقط می شود.

مادرانی که سقط دارند باید مدتی به طور مطلق استراحت کرده و از لحاظ روانی نیز حمایت شوند مشاوره قبل از حاملگی و آمادگی جسمی و روحی مادر می تواند از عمل مؤثر در موفقیت وی باشد.مشاوره پیش از حاملگی شامل شرح حال جراحی و طبی شرح حال تولید مثل از جمله پیامد هر یک از حاملگی های قبلی استفاده از درمانهای دارویی و حساسیت های دارویی شرح حال خانوادگی بیماری های طبی یا ژنتیک و ناهنجاری های تولید مثلی، منشأ نژادی یا قومی عوامل خطر اجتماعی مانند مصرف الکل- مصرف سیگار. باید عوامل خطر مرتبط با مادر و جنین را شامل شود. تا بدین وسیله در ارتباط با خطراتی که متوجه خود آنان است آگاهی یابند ممکن است دو هفته بعد از سقط تخمک گذاری از سر گرفته شود و اگر جلوگیری از حاملگی بعد از سقط تا مدتی نباشد ممکن است با سقط دیگری مواجهه شویم.


اعتقاد بر این است که اکثر موارد سقط از مسائل کروموزومی یا دیگر اتیولوژیهای ژنتیک ناشی می شوند اما مقوله ای دیگری که در این تحقیق به آن پرداخته شد ناباروری می باشد. ناباروری عبارت است از عدم باروری زن پس از یک سال مقاربت در صورتی که هیچ گونه روش پیشگیری از بارداری استفاده نشود. طبق تحقیقات علل ناباروری هم در مردان هم در زنان وجود دارد که در مردان حدود 30٪ و در زنان حدود 70٪ سقط می شود. که در این نوشتار ابتدا عللهای نابارروری پس روش ها تشخیص و بعد هم روش های درمان(در حد توان) مورد بررسی قرار دادیم و از فصل خلاصه شده فصل اول علل اصلی ناباروری فصل دوم ناباروری در مردان و در فصل سوم علل ناباروری در زنان و در فصل چهارم روش تشخیص و درمان ناباروری در مردان و زنان

در بحث سقط جنین نیز به بیان سه فصل در این زمینه پرداختیم فصل اول علل های سقط(1)فصل دوم علل های سقط(2) و فصل سوم گروه بندی سقط و در آخر به نتیجه گیری پرداختیم

واژگان کلیدی: سقط- ناباروری- مردان زنان- علل- درمان- جنین- اختلال

ناباروری (infertitity)

عبارت است ازعدم بارداری زن پس از یک سال مقاومت در صورتی که از هیچ گونه روش پیشگیری از بارداری استفاده نشده باشد. عقیمی (sterility) هنگامی گفته می شود که امکان بارداری وجود نداشته باشد و علت ایجاد کننده آن نیز قابل درمان نباشد.‌

باروری در اکثر فرهنگها از روش بالائی برخوردار است و آرزوی بچه دار شدن یکی از اساس ترین محرکهای انسان حاملگی و مادر شدن برای زنان از پایه های تکاملی هستند و در رهنگ ما شدیداً مورد تأکید قرار گرفته اند. اگر تلاش در جهت بچه دار شدن با شکست مواجه شود. می تواند به یک تجربه ی احسابی مخرب تبدیل گردد.

ناباروری به عدم وقوع حاملگی با وجود 12 ماه مقاربت صحیح از نظر زمانی اطلاق می شود. تقریباً 16 درصد زوجها در ایالات متحده در بدنیا آوردن کودک با دشواری مواجه می شوند. ظاهراً بخشی از این امر بدین دلیل است . که برخی زنان ترجیح می دهند تا اواسط الی اواخر دهه ی سوم عمر، حاملگی خود را به تأخیر اندازد و این مسئله با کاهش در قدرت باروری پس از 35 سالگی همراه است. اگر چه این احساس وجود دارد که میزان ناباروری در حال افزایش است. اما در واقع این افزایش تنها انعکاس از این واقعیت است که علت این افزایش ناگهانی میزان تولد در دهه ي 1950 میلادی، در حال حاظر تعداد زیادی از زنان در سن باروری هستند. میزان پایه ناباروری در زنان تغییر نکرده است. اما تعداد مطلق زنان ماقع در سالهای باروری افایش یافته است.

تقریباً در 40 درصد زوجهای نازا، ناباروری به علت زنانه، در 40 درصد این زوجها با ناباروری بعلت عامل مردانه و در 20 درصد آنها ناباروری به علت ترکیبی از این دو عامل یا به علت ناشناخته، رخ می دهد. به مدت چند دهه، پزشکان بر این باور بودند که ناباروری و بویژه ناباروری با علت ناشناخته ممکن است در اثر دسترسهای روانشناختی بوجود آید. محققین تلاش کرده اند تا متغیر های (ناخودآگاه) با دیگر متغیر های بوجود آورنده ی ناباروری را شناسائی کنند. در اواسط دهه 1980 میلادی پزشکان و محققین این روانشناس آغاز به تحقیق در مورد اهمیت احساس ناباوری کردند Mahhtstedt بر پایه مشاهدات بالینی در زوجها نازا، تعدادی از کاستیها را که زوج نازا دچار آنها می شود. توضیح داد که شامل کاهش اعتماد به نفس، کاهش ارتباطات کاهش سلامتی و کاهش امنیت مالی بودند. بعلت ناتوانی در رسیدن به یک هدف مطلوب(بچه دار شده علیرغم تلاشهای مکرر، فرد نابارور دچار کاهش اعتماد به نفس می شود.

ناتوانی در بچه دار شدن، باعث تخریب و از بین رفتن اعتماد به نفس فرد می شود. اگر فرد در دیگر جنبه های زندگی بسیار موفق باشند. ولی نتوانند در برابر شکستها و کاستیها و مهارتهای تطابقی را سبک کند مشکل فرد ممکن است به میزان قابل توجهی قابل توجهی تشدید یابد. کاستی دوم:کاهش واقعی یا ترس از کاهش روابط با اهمیت است. این مسئله هم شامل روابط زناشوئی و هم شامل رابطه با افراد فامیل و دوستان است. روابط زناشویی ممکن است در اثر ترس از جدا شدن همسر بارور به مخاطره افتاده یا از بین برود. ناتوانی در بیان احساس در مورد ناباروری سرزنش شدن از طرف دیگران و دشواریهای جنسی در ارتباط با درمان ناباروری همگی می توانند سبب اختلال روابط زوج نابارور شوند. چندین از نویسندگان متوجه شده اند که زوجهای نابارور دچار دشواریهای جنسی می شوند. روابط جنسی ممکن است ناتوانی زوجین در بیان احساس در مورد سرنش ا طرف دیگران و دشواریهای جنسی در ارتباط با درمان ناباروری همگی می توانند سبب اختلال روابط زوج نابارور شوند. چند تن از نویسندگان کتوجه شده اند که زوجها نابارور ممکن است ناتوانی زوجین در بچه دار شدن را به خاطر آنها آورد. زوج نابارور ممکن است علاوه بر دشواریهای زناشوئی در روابط خود با افراد خانواده و دوستان نیز دچار اشکال شوند. بعنوان مثال یک زن نابارور ممکن است در صورتی که مادر یا خواهر وی دائماً در مورد حامله شدن از او سئوال کنند از تماس با آنها بپرهیزد * حامله ی زن نابارور، باعث می شوند تا وی به خاطر آورد که دیگران می توانن به آسانی حامله شوند از بین رفتن روابط یک زن نابارور، می تواند به محروم شدن وی از حمایت اجتماعی و احساس جدائی از جامعه و افسردگی منجر شود.

سومین کاستی در ارتباط با ناباروری، کاهش سلامتی فرد است. زن نابارور ممکن است زمان زیادی در کلنیکهای ناباروری به منظور آزمایشگاه و روشها درمانی سپری کند. اگر چه زن ناباروی در واقع«بیمار» نیست. اما ممکن است آغاز به ایفاء نقش بیمار گرده و احساس کند که سلامتی فیزیکی و مختل شده است. همچنین این زنان ممکن است بعلت عوارض جانبی برخی از داروها ی هورمونی که برای تقویت بارداری تجویز می شوند اما سن بیماری و کسالت داشته باشند. کسالت چهارم. از بین رفتن امنیت مالی است درمانهای ناباروری ممکن است فوق العاده پر هزینه باشند و به هر سیکل Tvf هزینه ای در حدود ده هزار دلار دارد. یکی ا ز جنبه های مشکلات مالی نگرانی زنان در موارد امنیت شغلی است. چون معمولاً زنان کانون اصلی بررسی یا ذرمان هستند در نتیجه غالباً تعداد قابل توجهی از ساعت کاری را از دست می دهند و شغل آنها در معرض تهدید قرار می گیرد علاوه بر این زنان معمولاً از بیان علت * به کارفرمای خود هراسی دارند. این زنان خود را در معرض از دست دادن موقتی یا دائمی کار احساس می کنند. زیرا کار فرمای آنها ممکن است چنین تصور کند که با موفقیت آمیز بودن درمان زن نابارور برای بچه دار شدن کار خود را ترک خواهد کرد. کاستیهای مربوط به ناباروری و دیگر عواقب روانشتاختی می توانند تأثیر نامطلوبی بر زن باروری داشته باشند

علل اصلی ناباروری عبارتند از:

1- علل مردانه30٪

2- علل زنانه70/.

الف- علل لوله ای 25٪

ب- اختلال تخمگذاری 20٪

ج- عامل گردی رحمی15٪

د- عوامل متفرقه 5٪

ح- عوامل ناشناخته 5٪

علل ناباروری در مردان: نقش مردان در باور نمودن زن این است که اولاً اسپرم سالم تولید کندو قادر باشد چند روزی یک بار روابط زناشویی را انجام داده و نطفه خود را در داخل دستگاه تناسلی زن انزال نماید.

الف)نارسایی در اسپر ماتوژتز:

نظر به اینکه اسپرم ها در مجاوری اسپرم ساز بیضه ساخته می شود و این کار تحت تأثیر هورمون های محرکی که از غده هیپوفیز ترشح می شوند انجام می گیرد. لذا علت کم کاری بیضه ها به دو دسته تقسیم می شوند.

دسته اول: بیماری هایی که مربوط به کم کاری غده هیپوفیز می شوند.

دسته دوم: بیماریی ما که به نقض و یا عملکرد نامطلوب سلول های اسپرم ساز بیضه مربوط می شوند.

در دسته اول: بیمارانی قرار دارند که غده هیپوفیز آنها به طور مادر زادی رشد و نمو نکرده و یا در طی دوران کودکی به دلایلی صدمه دیده است. در این مردان بیضه ها سالم بوده ولی چون هورمون های محرکی تولید اسپرم در خون مرد موجود نیست. بنا بر این بیضه ها هم از لحاظ تولید هورمون های مردانه و هم از لحاظ ساختن سلول های اسپرم ماتوزوئید غیر فعال باقی می مانند. در این بیماران معمولاً علائم ثانوی جنسی نیز به خوبی ظاهر نشده و این گونه افراد حتی در سنین بالا ریش در نیاورده اند.

در دسته دوم: بیمارانی قرار دارند که سلول های هورمون ساز فعال هستند و تحت تأثیر هورمون های محرک بیضه فعال بوده و هورمون های مردانه را می سازند و در خون مرد ترشح می کنند. اما در این مردان به علت ناقص بودن سلول های اسپرم ساز بیضه یا اصلاً اسپرم دیده نمی شود و یا در صورت ناقص بودن مقدار کمی اسپرم قابل مشاهده است و یکی از دیگر عوامل خوردن بعضی داروها. تولید اسپرم را تغییر می دهند که طور قابل توجهی خوردن الکل و داروهای ضد سرطان و عامل دیگر بدکار کردن بیضه ها گرم نگه داشتن آنها است. که مخصوصاً نزد افرادی که در محیط های خیلی گرم و نزدیک کوره ها کار می کنند بیشتر مشهور است. شورت و شلوار خیلی تنگ هم باعث چسبیده شدن بیضه ها به جدار بدن و گرم شدن زیاد آنها می شود. در بيکار کردن بیضه ها مؤثر است.

ب)اشکال انتقال اسپرم در خارج از بدن: مبنی بر عوامل نظیر بسته بودن لوله ی خروج اسپرم (دفران- اپيديدم) سبب ناباروری در مردان می شود. سابقه عفونت هایی مانند سوزاک یا عامل دستگاه تناسبی باعث بسته شدن باشد. یک طرفه یا دو طرفه و همچنین به صورت کامل یا ناقص باشند در نتیجه ممکن است در منی اصلاً اسپرم ها توزوئید نشود یا اسپرم ما توزوئید به مقدار کم و معیوب یافته شود.

شغل ها هم بر ناباروری تأثیر دارند مثلاً مشاغلی که بیمار با فلزاتی مثل سرب و آهن و روی و مس سروکار دارد مانند رنگریزی، لوله کشی و چاپ. بر توانائی باروری مردان اثرات سوء دارد.

افراد برای رفع این مشکلات که در بالا ذکر شد به نکات زیر توجه نمایند.

1- پرهیز از مصرف زیاد الکل- سیگار- قهوه و نزدیکی بیش از اندازه

2- خواب کافی و فعالیت بدنی و کار منظم.

3- استفاده از مرخصی کافی در طی اوقات کار و مسئولیت های اجتماعی.

4- تنظیم درجه حرارت محیط کار به شکلی که مکانیسم تنظیم حرارت اسکروتوم نگردد.

5- درمان منابع مزمن عفونت که منجر به پروتستانیت سیمنال و زیگولیت می شوند.

با نزدیکی در فواصل منظم هر 2 تا 3 روز. عدم مقاربت طولانی ممکن است باعث افزایش تعداد کل اسپرم می گردد ولی تحرک اسپرم را کاهش می دهد.

علل ناباروری در زنان

اختلال در لوله های رحم: در بعضی خانم ها. لوله های رحمی یه طور کامل یا ناقص بسته می باشند. در نتیجه اسپرم به تخمک نمی رسد. گرچه احتمال این که انسداد لوله ای از آندوساپنژیت با منشأ گونوگوکی، گلامیدیایی یا چند میکرونی ناشی شده باشد بیشتر است اما ناهنجاری های مادرزادی نیز اتفاق افتاده باشد. ناباروری لوله ای پس از عمل آپاندیست به خصوص اگر پارگی نیز اتفاق افتاده باشد و همچنین پس از عفونت های همراه با استفاده از دستگاه داخل رحمی (IuI) و جراحی لنگی به خصوص جراحی تخمدان افزایش می یابد همچنین ممکن است. این لوله ها پس از یک حاملگی خارج رحمی بسته شوند. جوشگاه های اطراف لوله ای و بی حرکت شدن لوله می تواند همراه با آندومتریوز یا پری سالپنژیت مربوط به عفونت های زایمان اتفاق بیافتند. آندومتریوز حالتی است که در آن سنگ فرش رحم(آندومتر) رشد کرده و از رحم هم فراتر می رود و لوله های رحمی را نیز می پوشاند و حتی آنها را می بندد و در عمل تخمک گذاری اختلال ایجاد کرده.

الف)اختلال در تخمگذاری: بعضی از خانم ها ممکن است تخمک گذاری نکنند و یا به طور نامنظم و کم تخمک گذاری کنند و بنابراین ممکن است یا عادت ماهیانه نداشته باشد و یا عادت ماهیانه آنها کم و نامنظم باشد و حتی بعضی خانم ها با آن که دارای عادت ماهیانه منظم هستند و دارای اختلال تخمک گذاری می باشند. در همه موارد عدم تخمک گذاری و کم گذاری اختلال آندوکرین زمینه ای سبب به هم خوردن روابط متقابل هیپوتالاموس هیپوفیز- تخمدان می گردد. زنان مبتلابه فقدان کامل فعالیت تخمدانی( مانند دیس ژنزی گورنادی یا نارسایی زودرس تخمدانی) را به سرعتی که باشد. می توان نازا یا سترون تلقی نمود ولی این زنان در صورت امکان انقال تخمک عاریه ای می توانند بچه دار شوند. با وجود آن که افزایش آندروژن تخمدانی (مانند * تخمدان پلی کیستیک) یک علت نسبتاً شایع ناباروری می باشد. اما هیپوئیدی علا شایع ناباروری محسوب نمی شود.

ب)عوامل گردن رحمی

ناهنجاری های گردن رحم می توانند سبب ناباروری شوند ضایعات انسدادی گردن رحم مانند پوليت هاي بزرگ لیومیوم های پایه دار، آترژی های مادرزادی یا تنگی متعاقب گوتریزاسیوم یا گرایوتراپی می تواند از صعود اسپرماتوزوئید به داخل رحم ممانعت کند. تغییرات موکوس گردن رحم می تواند نتیجه یک کمبود هورمونی، یک عفونت مزمن یا نتیجه یک درمان باشد. بدشکی ها و تومورهای رحم با بارداری مقابل زیادی پیدا نمی کنند بلکه گاهی می توانند سبب حاملگی نابجا و سقط زود رس شوند.جابجای رحم به سمت عقب همراه با قابلیت حرکت و غیر حساس بودن آن اغلب سبب ناباروری نمی شود. اما میوم های زیر مخاطی ممکن است انتهای رحمی متصل به لوله ها را بسته مانع باروری گردد، و یا با تغییر شکل دادن رحم با جایگزینی تخمک بارور شده مقابله نماید. زنانی که در دوران جنین خود داخل رحم مادر با دی اتیل، استیل بسترول تماس داشته اند ممکن است بدشکلی های مشخص گردن رحم و رحم داشته باشند که می تواند مانع باردار شدن گشته یا به زایمان زودرس منجر شود.

ج)مشکلات دستگاه ایمنی بدن: مشکلات مربوط به دستگاه ایمنی بدن و عوامل ایمونولوژیک نقش مهمی در ایجاد ناباروری دارند. تشخیص و درمان این گونه بیماران مشکل می باشند در بعضی خانم ها، علیه اسپرم شوهر آنتی بادی ترشح می شود که اسپرم را از بین می برد و آنها را غیر فعال می کند و یا حتی سبب سقوط خود بخودی در بعضی آبستنی ها می شود.

د)عوامل متفرقه: عفونت های مزمن بیماری های ناتوان کننده و کمبود تغذیه ای شدید می تواند که کار غدد جنسی زنان و مردانه را تغییر داده و از این طریق به کاهش باروری منجر گردد و سن بالا ممکن است. در ناباروری نقش داشته باشد. زیرا سیکل های فاقد تخمک گذاری در دوره پیش از یائسگی * است. از مدت ها پیش مشخص شده است ناتوانائی جنسی، انزال زودرس و مقاربت دردناک ناشی از اختلالات روانشناختی می باشد.

1)اندازه گیری درجه حرارت پایه بدن:

1- اندازه گیری درجه حرارت پایه بدن

2- آزمایش هورمون L H ادرار

3- آزمایش هورمون های fsH و LH موجود در خون

4- آزمایش پرولاکتين

5- آزمایش گردن رحم پس از مقاربت

6- آزمایش گردن رحم پس از مقاربت

اندازه گیری درجه حرارتی پایه بدن

برای این کار زن با استفاده از یک دماسنج قابل اطمینان به طور مرتب هر روز بلافاصله پس از بیدار شدن و قبل از برخواستن از بستر، درجه حرارت بدن خود را از راه دهان، مهبل یا متعد اندازه گیری نموده با توجه به این که درجه حرارت بدن زن معمولاً در دوره اول قاعدگی تا روز چهاردهم و قبل از تخمک گذاری کمتر از 37 درجه سانتی گراد (از طریق دهان) است ولی پس از تخمکگذاری است و فعالیت تخمدانها را نشان می دهد.

آزمایش هورمون LH ادرار

هورمون لوئتینی کننده (L.H) هورمونی است که افزایش آن در خون موجب تحریک تخمک گذاری می شود. این هورمون از طریق ادرار دفع شده و با اندازه گیری آن در ادرار می توان زمان تخمک گذاری را مشخص گردد. این آزمایش در تعیین زمان قدرت باروری زن در طول سیکل ماهیانه و همچنین انجام مقاربت در این زمان تعیین شده دارای اهمیت است.

آزمایش پرولاکتین

این آزمایش در ابتدای دوره ماهیانه برای سنجش مقدار برولاکین انجام می شود پرولاکتین موجب تحریک تولید در پستان ها می شود. مقدار زیادی این هورمون موجب اختلال در تخمک گذاری می گردد.

آزمایش گردن رحم پس از مقاربت

زمان انجام این آزمایش موقع تخمک گذاری است. زمان تخمک گذاری نیز با اندازه گیری و درجه حرارت پایه بدن مشخص می گردد. بعضی بهترین روز یک روز قبل از افزایش درجه حرارت بدن به میزان 6٪ درجه سانتیگراد است بيمار حدود6 ساعت پس از مقاربت برای انجام آزمایش مراجعه می کنند و از هیچ ماده چرب کننده ای قبل و یا حین مقاربت استفاده نمی کند. از دوش واژن خود داری نموده و داروهای واژینال از 48 ساعت قبل از انجام تست نباید استفاده شود.

حداقل 2 روز خودداری از آمیزش قبل از آزمایش ضروری است. گردن رحم با استفاده از یک اسیکولوم چرب نشده در معرض دید قرار گرفته و پورشیو( قسمتی از رحم که به داخل مهبل وار شده است) با گوی پنبه ای آغشته به سالین پاک می شود.موکس داخل گردن رحم به وسيله يک سوندپلاستيکي کوچک ياباسرنگ توبوگولين آسپيبره مي شود اگر ده اسپرماتوزوئید با تحرک بالا یا بیشتر در موکوس برداشته شده از فوقانی ترین قسمت کانال وجود داشته باشد. واکنش گردن رحم کاملاً طبیعی است. همچنین نمونه آسپیبره شدن از نظر و سیکوزوینه اسپین بارکیت( قابل کش آمدن) PH و حالت سرخسی پس از خشک شدن بر روی لام مورد بررسی قرار می گیرد.

آزمایش هورمونی fsH وLH موجود در خون

هورمون تحریک کننده خولیکولی( HوF) و هورمون لوتئینی کننده(H) تحت تأثیر هورمونی که از هپیوتالا موس رها می شود. از هیپوفیز بر داخل خون می ریزد این آزمایش برای بررسی عملکرد مسیر هیپوتالا موس و هیپوفیز انجام می شود. معمولاً این آزمایش در فاز فولیکولی دوره ماهانه انجام می شود تا نقص و یا کمبود موادترشحي این مسیر مشخص می شود.

درمان ناباروری

چون علل ناباروری در مردان یا مرد متعدد است و معالجه هر یک ار آنها جداگانه و متفاوت از یکدیگر است لذا پیدا کردن علت یا علل ناباروری قدم بسیار بزرگی در معالجه یک زوج نابارور محسوب می شود. بدین جهت ابتدا باید علت ناباروری یک زوج را فهمید و سپس درمان متناسب با آن را شروع کرد. روش درمان زوج نابارور بستگی به نوع عیب . نارسایی است. که در هر یک و یا هر دو نفر از زوج نابارور وجود دارد و باید بسته به عیب و نارسایی موجود روش مناسب به کار برده شود. ناباروری ناشی از تولید آنتی بادی های ضد اسپرم زیاد دیده نمی شود. تنها شناسایی این آنتی بادی ها الزاماً ضرورتی برای درمان ایجاد نمی کند، این آنتی بادی ها بایستی به صورت پایدار و در غلظت آنتي بادی ها منجر شده است ولی الزاماً به افزایش تعداد بارداری ها نمی انجامد. درمان دوره ای با کورتیکو استروئیدها در زنان و مردانی که آنتی بادی های چند اسپرم تولید می کرده اند. به میزان بارداری های بالاتری انجامیده است.

در صورتی که شمارش پایین باشد(الیگواسپرمی) آمیزش باید حتماً با فاصله بیشتری انجام پذیرد. زیرا آمیزش بافاصله 24 ساعته تعداد اشکال متحرک اسپرم را به اندازه قابل ملاحظه ای کاهش می دهد. انزال هر دو رو زیک بارروی شمارش اسپرم تأثیر کمتر داشته و در آمیزش های هر سه روز یک بار هیچ تغییری در شمارش ملاحظه نمی شود.

آزواسپرمی ممکن است قابل درمان و یا غیر قابل درمان باشد. هرگاه علت بیماری در اثر عوامل چون پایین نیامدن دو طرفه بیضه ها، عوامل ارثی مادرزادی، عفونت پیشرفته با ویروس اوریون و میکروب تب مالت، چرخش کامل دو بیضه و آتروفی شدن آن، بستن رگها خونی بیضه در جراحی های قبلی مانند فتق دو طرفه، وجود نداشتن مجاری منی بر، به طور مادرزادی باشد. در حال حاظر قابل علاج نیست. لیکن هر گاه علت ساخته نشدن اسپرم از بین رفتن غده هپیوفیز و یا کم کاری نسبی آن باشد. معالجه با آمیون های حاوی هورمون های هیپوفیز امکان پذیر است.

همچنین اگر نداشتن اسپرم در مایع منی به علت بسته بودن مجاری اسپرم باشد می توان با عمل جراحی بسیار ظریف ارتباط جدید بین بیضه و مجاری اپيديدم به وجود آورد.

روابط زناشویی به طور طبیعی 2 تا3 بار در هفته است و این تعداد برای ایجاد حاملگی و باردار شدن زن کافی است. اگر زن و شوهری به دلایلی با فاصله زمانی زیادتری روابط زناشویی انجام می دهند بایستی سعی کنند که برای ایجاد حاملگی حتی الامکان در بین روزها 10 تا 15 قاعدگی زن. لااقل سه مرتبه روابط زناشویی داشته باشد. آمیزش هر 48 ساعته در طی دوره ای که از 3 روز مانده به موعد مفروض تخمک گذاری شروع شده و 2 روز پس از آن خاتمه می یابد. انحرافات کوچک از طریق تخمک گذاری مورد انتظار را پوشش خواهد داد اگر درجه حرارت پایه ای بدن ثبت می شود. آمیزش باید در روز سقوط درجه حرارت و روز بعد صورت گیرد. یک نزدیکی حداقل 2 الی 3 دقیقه طول می کشد. در صورتی که انزال زودتر از این به موقع بپیوندد مرد دچار انزال زودرس است. منتهی انزال زودرس درجات شدتی و ضعیف دارد. مثلاً در صورتی که انزال بعد از 1 دقیقه ایجاد شود. به سختی می توان چنین شخصی مارک بیماری چسباند و یا در صورت شخص بعد از مدتها دوری و محرومیت یک یا چند بار دچار این حالت گردد. و یا در صورتی که در یک موقعیت غیر عادی از نظر روحی عمل نزدیکی صورت گیرد.این حالت طبیعی و موقتی است، که اغلب بدون درمان خود به خود برطرف می گردد. ولی انزال زودرس حقیقی عارضي ای پایدار ناراحت کننده است که به اشکال مختلف و به شدت و ضعف متفاوت. سالهای سال، باعث ناراحتی بیمار می گردد و هر چند که در بدو امر علل عضوی کم و بیش در ایجاد آن می تواند مؤثر باشند ولی آنچه مسلم است این که بالاخره این علل عضوی اگر هم موجود باشد تحت الشعاع علل روانی قرار می گیرند. برای مداوای این گونه بیماران باید آنها را به روانپزشک ارجاع داد.

توصیه های زیر برای این افراد مفید است! استحمام روزانه یا شستشوی بیضه و آلت چندین بار در روز.

- به بیمار توصیه می گردد که در موقع نزدیکی توجه خود را به موضعات دیگر متمرکز کند.

- مالیدن پمادی بي حس کننده به آلت تناسلی قبل از انجام مقاربت.

- نزدیکی های مکرر و پی در پی را بعضی را متخصصین توصیه کرده اند. در این مورد به بیماران توصیه می شود که بعد از مقاربتی که یا انزال زود رس خاتمه یافته است. سعی نمایند به محض برگشت نعوظ، دوباره مقاربت انجام دهند، زیرا احتمال انزال زود رس کمتر خواهد بود. عدم توانایی در ایجاد و نگهداری حالت نعوظ که به توانایی جنسی موسوم است، به دو نوع اولیه و ثانویه تقسیم می گردد در ناتواني جنسی اولیه، بیماران از آغاز دوره بلوغ مبتلا به ناتوانی جنسی می باشد. حال آنکه در ناتوانی جنسی ثانویه، بیماران در سابقه خود فعالیت جنسی موفقیت آمیزی داشته اند، لیکن به علت مختلف منجمله علل دارویی و وجود بیماری هایی چون امراض قلبی،ريوي وآندوکريني و عصبی مبتلا به ناتوانی جنسی ثانویه گردیده اند. معالجه این بیماران اغلب به وسیله درمان دارویی توأم با روان درمانی است. در صورتی که مرد قادر به انزال مایع منی بدون انزال باشد. می توان از طریق تزریق این مایع به زن( به درون رحم) در روزهای مناسب حاملگی را ایجاد کرد.

در موارد استثنایی، مخصوصاً در مردانی که قبلاً عمل جراحی در روی پروستات انجام داده اند در هنگام روابط زناشویی مایع منی به داخل مثانه می ریزد. برای ایجاد باروری این مکان موجودات که مرد بلافاصله پس از انجام روابط زناشویی ادرار کند.وادرار خود را به پزشک معالج تسلیم کند. او پس از جدا کردن اسپر ماتوزوئید ها از ادرار و شستشوی آنها اسپر ماتوزوئید ها را به داخل رحم زن تزریق می کند. علل اختلال تخمک گذاری در اغلب موارد به اختلال هیپو تالاموس- هیپوفیزی مربوط می شود و لکوهیفن ستیرات( بنام لکومید) نیز ناميده می شود.

نخستین داروی انتخابی است. افرادی که اختلال در تخمک گذاری دارند، دیر به دیر قاعده می شود. کلو هيفن از روز پنجم خونریزی قاعدگی برای مدت پنج روز خورده می شود، که معمولاً دو قرص از روز است ولی بسته به نظر پزشک از یک تا پنج قرص در روز دهم تجویز می شود. بعضی از کم کاری ها تخمدان به علت ترشح نابجای هورمون محرک شیر(پرولاکتین) در بدن زن ایجاد می گردد. همان طوری که می دانستیم زنانی که شیر می دهند، اغلب قاعده نمی شود و یا دیر به دیر قاعده می شوند در بعضی از زنان یا حتی دختران به علت مختلف، هورمون محرک شیر ترشح می گردد. و بدون اینکه حاملگی در کار باشد. در این زنان پستان ها پر می شوند و گاهی شیر قطع می شود و یا دیر به دیر اتفاق می افتد. داروی بروموکریپتین سبب کاهش پرولاکتین خونی می شود. نام تجاری این دارو پارلودل می باشد و به صورت قرص خوراکی و یا شیاف درون واژنی استفاده می گردد. سروسیکی که پرولاپس به خارج از مدخل و اژن پیدا کرده است. موقعیت بدی برای قبول مایع منی دارد. تصحیح پرولاپس به وسیله پزاری. یک پرتز رحمی است) کاپ سرويکس با عمل جراحی غالباً موجب حاملگی می شود. ضایعات اختصاصی و عفونت های سرويک نیاز به توجه خارجی دارند. سرويست حاد باید به وسیله آنتی بیوتیک ها و یا سولفونامید ها که نوع ارگانیسم باکشت و آنتی بیو گرام مشخص شده درمان می گردد.

معالجه چسبندگی دور لوله و یا بسته بودن آنها فقط با عمل جراحی امکان پذیر است. در مواردی که چسبندگی خیلی وسیع باشد و یا بیمار یک بار قبلاً تحت عمل جراحی در روی لوله های رحم قرار گرفته باشد شانس موفقیت برای عمل جراحی کمتر است.

مهمترین نتیجه برای بیمارانی حاصل می شود که لوله های رحم آنها باز است و ناباروری فقط به علت چسبندگی های لوله های رحم به بافت های اطراف ایجاد شده باشد.

عیوب مادر زادی رحم مانن رحم دو شانه باعث ناباروری نمی گردند و اکثراً باعث سقط های مکرر می شوند معهذا اگر عیب و علت دیگری برای ناباروری وجود نداشته باشد و یا زن مبتلا به سقط مکرر باشد عمل جراحی بر روی این رحم ها توصیه می گردد. پولیت بزرگ اندوسروسیکس باید برداشته شود و قاعده آن با کوتریزاسیون ملایم سوزانده شود. وجود یک لیومیوم زیر مخاطی رحم با کورتاژ تشخیص و میستروسکوپی اثبات می گردد. اهمیت این تومور در نازایی و سقط های مکرر ثابت شده است و در صورتی که لوله ها باز بوده و مطالعه مرد نکته ای نداشته باشد. میومکتومی اندیکاسیون دارد.

معالجه ی بیماران با عفونت لگنی این نظر را که اکثر ساپنژیت ها ناشی از گونوکوک هستند رد می کند. کشت به دست آمده از پیوسالپنک ها دچرک حاصل از لوله های رحمی غالباً با سیل های گرم منفی کولون را نشان می دهد لذا درمان حملات حاد باید با آنتی بیوتیک های وسیع الطیف که بر روی اشیریشیاکونی، باکتریوم آئروژنز وباسیل پروتئوس مؤثرند شروع شود تا بتوان فولکیسون آند و سالپنکس را حفظ کرد مشکلات روابط زناشویی در بعضی از زنان بعلت انقباض شدید ماهیچه های اطراف مجرای تناسلی است این انقباظات به قدری شدید است که عملاً دخول آلت تناسبی مرد را غیر ممکن است می سازد این انقباظ ماهیچه ها غیر اختیاری است. و علت آن عوامل روحی زن و ترس فوق العاده او از روابط زناشویی است. معالجه این بیماری به عهده روانپزشک بوده و ممکن است مدت زیادی طول بکشد اضطراب روحی از ناباروری و نگرانی از بچه دار شدن خود به خود و به طور غیر آگاهانه سخنان امیدوار کننده در صورتی که کاملاً مغایری واقعیت موجود نباشد باید به کار برده شوند.

نکات مهم در شرح حال مردان

1- طول مدت نازائی همسر 2- مسابقه با روری3- سابقه طبی و جراحی( بیماری های دوره ی کودکی، بیماری های آمیزشی ترما4- مصرف داروها5- مصرف الکل و سیگار6- تماس های شغلی7- اختلال عملکرد جنسی8- پوشیدن لباس زیر تنگ، حمام های داغ، سوفا9- آزمایشات و درمان های قبلی نازائی 10- تاریخچه ی هر گونه عفونت دستگاه تناسبی مانند پروستات یا اورکیت ناشی از اورکیت ناشی از اوریون 11- هر گونه تماس یا سرب و کارمیم.

حدود 35 تا 40 درصد از علل ناباروری مربوط به مرد می باشد که شایع ترین علل ناباروری در مردان واریکوسل بوده و در 15 درصد جمعیت طبیعی و حدود 40 درصد موارد نازائی ناشی از مرد وجود دارد به طور کلی سایر علل ناباروری در مرد عبارتند از: 1- عوامل آناتومیک: واریکسول، کریپتوکیدسیم، اسنداد مهبرا، ناهنجاری های مادر زادی هیپوسپادیاس، اپیسپایاس، فیبروزکسیتک، هیپوپلازی یا آپلازی بیضه عدم نسبی یا مطلق مجاری و از و دختران، اولیگواسپرمی، آستنواسپرمی.

2- عوامل اندوکرین: کمبود گناد و تروپین، سندرم کالمن، هیپوتیروئیدی، کوتولگی،تومورهایهیپوفیز(بیماری،کوشینگ، آکرومگالی) کمبود گیرنده ی آندروژن،هیپوپلازی مادرزادی آدرنال، نقایض آنزیمی سنتز تستوسترون3- عوامل ژنتیک:سندرم، سندرم داون، جابه جایی کروموزونی اتوزوم.4- عوامل التهابی: ارکیت، اپیدید یمیت، یورتریت 5- عوامل ایمونولوژیک: سیستمیک، موضعی 6- اختلالات عملکرد جنسی( تکنیک غلط مقاربت) ناتوانانی جنسی، انزال رتروگرائی انزال زودرس، مصرف لوبویکانتهای اسپرم کش

7- عوامل اگزاوژن: پرتودرمانی،الکل، حشیش تروما، سیگار، گرمای زیاد(خوابیدن دوران داغ) داروهای ضد فشار خون، ضد سایکوز، ضد افسردگی، سایمیترین، شیمی درمانی.

تستهای تشخیص برای ارزیابی مرد: الف) تجربه مایع منی

چون هیچ تست آزمایشگاهی وجود ندارد که قابلیت بارداری مرد را به طور قطعی پیش بینی کند، آنالیز منی هنوز تست تشخیص اصلی برای ارزیابی کامل مرد محسوب می شود. این آزمایش همچنین برای پیگیری عقیم سازی مرد از طریق وازکتومی نیز به کار می رود اساس این تست اندازه گیری حجم PH فروکتوز، وجود سلول های گرد، تراکم تحرک و مرفولوژی اسپرم، می باشد. از مرد خواسته می شود که نمونه خود را در منزل به روش استمناء یا مقاربت منقطع تهیه نماید لیکن به خاطر تخریب سریع اسپرم اغلب پزشکان ترجیح می دهند که نمونه تازه ای از آن در مطب پزشک یا آزمایشگاه تهیه گردد در صورتی که نمونه در منزل تهیه می شود آن را بایستی از سرما محافظت نمود و در عرض 1 تا 2 ساعت به دفتر آزمایشگاه تحویل نمود مایع منی معمولاً پس از یک دوره خود داری از مقاربت بر اساس فرکانس معمولاً پس از یک دوره خود داری از مقاربت بر اساس منی داخل ظرف تمیز و دهانه ی گشادی از آزمایشگاه یا پزشک تحویل گرفته شده است، تخلیه می شود تاریخچه آخرین انزال و تاریخ تهیه نمونه فعلی ، ثبت می شوند. در مرحله اول معاینه ظاهری از لحاظ خصوصیات فیزیکی مایع منی به عمل می آید منی در حالت عادی مایع و سکوزیته بالا غیر شفاف و به رنگ سفید مایل به خاکستری است که توسط آنزیم های پروستات * خود در عرض 10 تا 45 دقیقه بعد از انزال به مایع تبدیل می شود پس از این زمان منی ترانس او سنت کدر و با و یسکوزینه زیاد به نظر می رسد. این مایع در حالت عادی مختصری قلیایی است و PH حدود 7/7/ دارد که اسپرم را از محیط اسیدی و اژن محافظت می نماید حجم طبیعی منی در هر انزال 2 تا 5 میلی لیتر است در معاینه میکروسکوپی با بزرگ نمایی زیاد، وجود 5 تا 10 گلیول سفید ممکن است طبیعی باشد.

به زوجین باید توصیه کرد در طول دوره حول و حوش تخمک گذاری( یعنی روزهای 10 تا 18 و به ویژه روزهای 12 تا 16 در یک سیکل 28 روزه تقریباً هر دو روز مقاربت جنسی داشته باشند چون کم بودن دفعات مقاربت جنسی یکی از عوامل کمک کننده شایع است توصیه جدی در مورد این مسئله می تواند بسیار مفید باشد معهذا این مقاربت جنسی برنامه ریزی شده می تواند بسیار ناراحت کننده و استرس زا باشد و تلقیح می تواند فشار قابل ملاحظه ای را روی زوجین که تمایلات بیولوژیک آنها تطبیق نمی کند بر دارد. از مصرف مواد لغزنده(Lubrican ts) و شستشو واژن پس از مقاربت باید پرهیز کرد. و به زن باید توصیه شود که پس از مقاربت حداقل 15 دقیقه در حالتی که زانوهای وی خم شده و حتی برای جلوگیری از خارج شدن سریع منی از واژن بالشی زیر باسن وی قرار داده شده است به پشت دراز بکشد. مصرف سیگار و الکل باید کاهش یافته یا قطع شود، مرد باید از سونا، وان آب داغ یا زیر جامه تنگ و همین طور تماس با محیط های دیگری که دمای اسکرو توم را افزایش می دهند پرهیز کند زیرا این عمل می توانند Fallstrom,mooller طرح مفیدی برای یادگیری آثار متقابل پیش سازهای بیولوژیک و روانی- اجتماعی و عواقب ناباروری ارائه کرده اند.

قسمت اعظم تحقیقات تجربی در زمینه ی تأثیرات روانی ناباروری بر بیماران تحت درمان با Tvf متمرکز بوده اندو freemam و همکاران در بری خود متوجه شدند که تقریباً نیمی از زنان، ناباروری را استرس بارترین تجربه ی زندگی خود می دانند. علاوه بر این، آنان، دریافتند که 18 درصد مردان در 16 درصد زنان نابارور دسترس روانی قابل توجهی وجود دارد که شامل سطوح بالا افسردگی و واکنشهای matiza+ion است. Ieiblam و همکاران دریافتند که زنان بیش از مردان و بعد از درمان ناباروری از افسردگی شکایت داشتند و 34 درصد زنان مورد مطالعه Tvf را روشی( بسیار استرس زا) ذکر می کردند.

باروری در اکثر فرهنگها از روش بالائی برخوردار است و آرزوی بچه دار شدن یکی از اساس ترین محرکهای انسان حاملگی و مادر شدن برای زنان از پایه های تکاملی هستند و در رهنگ ما شدیداً مورد تأکید قرار گرفته اند. اگر تلاش در جهت بچه دار شدن با شکست مواجه شود. می تواند به یک تجربه ی احسابی مخرب تبدیل گردد.

ناباروری به عدم وقوع حاملگی با وجود 12 ماه مقاربت صحیح از نظر زمانی اطلاق می شود. تقریباً 16 درصد زوجها در ایالات متحده در بدنیا آوردن کودک با دشواری مواجه می شوند. ظاهراً بخشی از این امر بدین دلیل است . که برخی زنان ترجیح می دهند تا اواسط الی اواخر دهه ی سوم عمر، حاملگی خود را به تأخیر اندازد و این مسئله با کاهش در قدرت باروری پس از 35 سالگی همراه است. اگر چه این احساس وجود دارد که میزان ناباروری در حال افزایش است. اما در واقع این افزایش تنها انعکاس از این واقعیت است که علت این افزایش ناگهانی میزان تولد در دهه ي 1950 میلادی، در حال حاظر تعداد زیادی از زنان در سن باروری هستند. میزان پایه ناباروری در زنان تغییر نکرده است. اما تعداد مطلق زنان ماقع در سالهای باروری افایش یافته است.

تقریباً در 40 درصد زوجهای نازا، ناباروری به علت زنانه، در 40 درصد این زوجها با ناباروری بعلت عامل مردانه و در 20 درصد آنها ناباروری به علت ترکیبی از این دو عامل یا به علت ناشناخته، رخ می دهد. به مدت چند دهه، پزشکان بر این باور بودند که ناباروری و بویژه ناباروری با علت ناشناخته ممکن است در اثر دسترسهای روانشناختی بوجود آید. محققین تلاش کرده اند تا متغیر های (ناخودآگاه) با دیگر متغیر های بوجود آورنده ی ناباروری را شناسائی کنند. در اواسط دهه 1980 میلادی پزشکان و محققین این روانشناس آغاز به تحقیق در مورد اهمیت احساس ناباوری کردند Mahhtstedt بر پایه مشاهدات بالینی در زوجها نازا، تعدادی از کاستیها را که زوج نازا دچار آنها می شود. توضیح داد که شامل کاهش اعتماد به نفس، کاهش ارتباطات کاهش سلامتی و کاهش امنیت مالی بودند. بعلت ناتوانی در رسیدن به یک هدف مطلوب(بچه دار شده علیرغم تلاشهای مکرر، فرد نابارور دچار کاهش اعتماد به نفس می شود.

اختلالات تخمک گذاری:

اختلالات تخمک گذاری حدود 15 تا 20 درصد از علل نتبارداری در زنان را تشکیل می دهند این اختلالات شامل عدم تخمک گذاری، نقص فازلوتئال و نارسایی زودرس تخمدان می باشد که شایع ترین آن عدم تخمک گذاری است.

فاکتور سرویکال: ناهنجاریهای ساختمانی یا عمل سرویکس در 5 تا 15 درصد زوجهای نازا وجود دارد. به نظر می رسد سرویکس چند نقش مهم در تولید مثل ایفا می کند و غالباً دروازه ی ورود به دستگاه تناسبی فوقانی محسوب می شود طی زایمان برای آنکه وضع حمل واژینال صورت بگیرد سرویکس باید امتناع فوق العاده ای پیدا کند در حالت غیر حامله، عملکرد فیزیولویک اولیه ی آن ترشح موکوس سرویکال است که نقش یک دریچه ی بیولوژیک را بازی می کند در اواسط سیکل موکوس سرویکال انتقال اسپرماتوزوئیدها را تسهیل می کند در اوقات دیگر سیکل قاعدگی به عنوان مانعی برای جلوگیری از عبور مواد بیگانه به داخل دستگاه تناسلی فوقانی عمل می نماید عامل سرویکس بهتر است به عنوان**واکنش اسپر ماتوزوئید واکنش و و مخاط سرویکال تعریف شود. ضایعات اسنادی سرویکس مثل پولیپ های بزرگ، لیومیوماهای پایه دار آترزی مادر زادی سرویکس یاتنگ شدن آن که متعاقب کوتریزاسیون یا کرایوتراپی ممکن است ایجاد شود. می توانند صعود نرمال اسپرم ها را مختل باشد در موکوس مرحله قبل از تخمک گذاری سرویکس است که اسپرم باید روند تخمک گذاری مرحله قبل از تخمک گذاری سرویکس است. که اسپرم باید روند ظرفیت پذیری را متحمل گردد. معتقدند که باکتری های خاصی ممکن است در این موکوس وجود داشته باشد که کشنده ی اسپرم هستند زمانی فکر می کردند که عفونت های کلامید یابی هیچ نقش در سطح سرویکس دارند یا نه هنوز مشخص نشده است. تست پس از مقاربت(PCt) هنوز روش استاندارد ارزیابی عامل سرویکس می باشد.

نازایی غیر قابل توجیه

نازایی غیر قابل توجیه حدود تا 15 درصد علل نازایی را تشکیل می دهد نازایی غیر قابل توجیه عبارتست از نازایی هایی که علیرغم کایه بررسی های انجام شده علت آن ناشناخته مانده و یا پس از تصحیح علل که احتمالاً مسئول نازایی تشخیص داده شده هنوز هم تا باروری پا برجا است در حقیقت باید اذعان کرد که مشکلی در یکی یا هر دو زوج وجود دارد که ما از تشخیص آن با امکانات موجود عاجز بوده ایم.


دلایل اجتماعی ناباروری غیر قابل توجیه

بدون توجه به برنامه های تشخیص، نازایی غیر قابل توجیه داشته باشند در حالی که در عده ای دیگر حاملگی فقط به علت شانس به تأخیر می افتد و این زوج ها در عرض قرار می گیرند علوم جدید در مورد تولید مثل مسائل زیادی را مطرح کرده که بوسیله روش های تشخیصی قابل بررسی نیست. مثلاً اندازه گیری قدرت نفوذ اسپرماتوزوئید به موکوس سرویکال هنوز با دقت و به خوبی قابل انجام و اندازه گیری نیست بنابراین ترکیبی از تست های قابل دسترس نمی تواند به طور کاملی قابلیت باروری را در مرد یا زن نشان می دهد و این طور می توان استنباط کرد که حاملگی غیر قابل توجیه می تواند یک تأخیر اتفاقی حاملگی در زوج های نرمال باشد و در موارد دیگر نتیجه مشکلات غیر قابل شناخت در باروری است

«درمانها»

درمان: اختلاف کروموزومی: متأسفانه هنگامی که در روش های تشخیص وجود یک اختلال کروموزمی در یک یا هر دو والد در زوجهای مبتلا به سقط راجعه کشف می شود. در حال حاضر هیچ روش درمان برای درمان این اختلالات وجود ندارد. مشاوره ی ژنتیک پیش از تلاش برای یک حاملگی دیگر ضروری است در موارد وجود یک جابجایی را بوستونین در کروموزومهای هومولوگ، بسته به گرفتاری زن یا شوهر باید استفاده از اوویت یا اسپرم فرد دهند پیشنهاد شود. زیرا این اختلال همواره سبب یک حاملگی آنوپلوئید می شود. در سایر موارد همزمان کردن تخمک گذاری و ورود اسپرم ممکن است روشی ارزشمند باشد.

عوامل آناتومیک

ناهنجاریهای مولرین بطور مرسوم از طریق روشها لاپاروتومی مورد بررسی و درمان قرار می گیرند جراحی ترمیمی Iones و متروشلاستی Tompkins، دو روش پر کاربرد برای اصلاح پستوم رحمی بوده اند. روشها هیتروسکوپِک درمان انتخابی برای لیومیومهای زیر مخاطی، چسبندگی های داخل رحمی پستومهای داخلی رحمی و سایر ضایعات داخل رحمی ایت. متروپلاستی ترانس برویکال با هدایت سونوگرافی روش بی خطر و کار آمد گزارش شده است. استفاده ی همزمان از آنتی بیوتیکهای پروفیلاکتیک و درمان هورمونی پس از عمل، برای همه ی بیمارانی که تحت رزکیون ضایعات داخل رحمی با هیتروسکوپی قرار گرفته اند بکار گرفته شده است. تجویز مکملهای استروژنی پس از عمل اگر چه مورد اختلاف نظر است. اما ممکن است به دنبال رزکیون نواحی سطحی بزرگ مثلاً در موارد چسبندگی داخل رحمی سود مند باشد. با وجود این به دنبال رزگیون هتیروسکوپیک یک پستوم داخل رحمی، این کار احتمالاً پروری نیست. در موارد لزوم تجویز مکملهای هورمونی، تجویز 5/2 میلی گرم استروژن کثروگه ی خوراکی در روز در 10 روز آخر به درمان افو زده می شود. در این روش بیمار باید در خلال سیکل پس از خونریزی اقدام بد تلاش در جهت حاملگی کند. در موارد رخ دادن یک سوراخ شدگی رحمی یا در موارد انجام گرفتن متروپلاستی شکمی حاملگی باید حداقل به مدت سه سیکل به تأخیر انداخته شود. تا ترمیم رحم امکان پذیر گردد.

اگر چه زوجهای مبتلا به ناباروری در معرض خطر بالای عوارض زایمانی از جمله سقط خود به خودی قرار دارند. اما اختلالات موجود از نظر سقط جنین در بین سیکلها و طبیعی و القا شده، ارتباط با نحوه ی نظارت درمانی ندارد. اطلاعات فهرست بندی شده توسط جامعه ی تکنولوژیهای کمک با روی انجمن امریکائی طب باروری نشان می دهند که میزان سقط خود به خودی به دنبال GIFT بیشتر از این میزان به دنبال TVFET Gبیشتر از این میزان به دنبال TVFET است وابسته به سن بودن این پدیده ها، هنوز مشخص نشده است.

در زنان مبتلا به اختلالات تیروئید درمان با synthvoia در افراد هیپو تیروئید ممکن است. بویژه در صورت توأم بودن این اختلال با اختلالات قاعدگی و تخمک گذاری مفید واقع شود. سنجش میزان داروها تیروئیدی تا هنگام ایجاد شدن وضعیت یوتیروئید * است همچنین، بروموگریپتین تنها باید در زنان مبتلا به هیپرپرولاکتینمی * این درمان باید با سنجش و تنظیم مقدار دارو همواره باشد تا سطح پرولاکتین بیمار به حا طبیعی برسد این درمان طبی امروز بر سقط راجع جائی برای تجویز دارو ها تیروئیدی یا بروموکرییتین در زنان فاقد اختلالات تیروئیدی یا برولاکتین وجود ندارد.

تاریخچه ی سقط و

علل های سقط


تاریخچه سقط خود به خودي

سقط خود به خودی شایعترین عارضه بارداری است و دسترس احساسی قابل توجهی را بر زوجهای آرزومند داشتن کودک تحمل می کند بارداری در انسان یک روند فاقد کارائی است زیرا 80- 70 درصد حاملگیها قابلیت حیات پیدا نمی کنند و برآورد شده است که 50 درصد حاملگیها قبل از اولین خونریزی قاعدگی فراموش شده است از بین می روند. سقط خود به خودی بطور کلاسیک به عنوان از بین رفتن بالینی کسانی بودند که پیشنهاد کردند میزان بروز واقعی حاملگی بسیار بیش از آن است که در بالین مشاهده می شود این محققین در مطالعه مورفولوژیک کلاسیک خود بر روی رویانهای پیش از لانه گزینی که در هنگام هیسترکتومی بدست آمده بودند متوجه شده بودند که تنها 24 رویان از 34 رویان حالت طبیعی دارند در مطالعات اخیر با استفاده از روشهای حساس برای سنجش گونا دو تروپین کوریونی انسان(hce) نشان داده اند که میزان از بین رفتی بارداری قبل از مرحله جایگزینی 40 30 درصد است اعتقاد بر این است که اکثر این موارد از مسائل کروموزومی یا دیگر اتیولوژیهای ژنتیک ناشی می شوند. لقاحهای آنوپلوئیدی در 60 درصد از سقطهاي رخ دهنده بیش از هفته هشتم بارداری گزارش شده اند در کاریوتیپ سقطهای خود به خودی تریزومیها شایعترین ناهنجاریهای گزارش شده هستند. تریزومی 16 تقریباً یک سوم تمام اختلالات کروموزی در اوایل حاملگی را به خود اختصاص می دهد. با وجود شایعترین اختلال تک کروموزومی عبارت از مونوزومی X(45x)است.سقط خودبه خوديرا می توان به انواع تهدید به سقط غیر قابل اجتناب، سقط نا کامل، سقط فراموش شده و سقط راجعه تقسیم بندی کرد. که در صفحات بعدی به توضیح هر یک می پردازیم. تهدید به سقط به عنوان یک حاملگی داخل رحمی بالینی قادر به زندگی که با خونریزی و اژینال از منشأ داخل رحمی همراه است تعریف می شود هماتوم زیرکوریونی که در اثر کنده شدگی نسبی جفت رخ می دهد غالباً علت خونریزی است با وجود این یک هماتوم زیر کوریونی الزاماً با از بین رفتن نهائی حاملگی همراه نخواهد بود. در موارد خونریزی واژینال از طریق منفذو داخلی متسع شده سرویکس و بویژه در صورت همراه بودن این حالت با نشت مایع آمینوتیک در اثر پارگی پرده های جفتی اختلال مذکور به عنوان سقط غیر قابل اجتناب تشخیص داده می شود. هنگامی به یک سقط، سقط ناکامل می گویند که مقداری از بافت جنین دسیدوآ (ولی نه همه آن) از مدخل سرویکس گذر کرده باشد سقط فراموش شده عبارت است از مرگ زود هنگام جنین در داخل رحم( بیش از بیستم حاملگی) در


غیاب خونریزی و اژینال است علائم بارداری مانند تهوع حساسیت پستانها و احساس خستگی ممکن است در هنگام بررسی سونوگرافیک معمولاً می توان به تشخیص صحیح دست پیدا کرد. دو برابر شدن میزان ساب یونیت بتای hcG هر 72 48 ساعت یکبار غالباً اما نه همیشه یک یافته ی تشخیصي سودمند است گزارش شده است که وجود اختلالات قابل توجه در طرح هورمونی حاملگیهای طبیعی از نظر کروموزومی به افتراق حاملگی های موفقیت آمیز حاملگی های شکست خورده کمک می کند.

علل سقط جنين

عوامل جنینی:

الف) تکامل غیر طبیعی زیگوت: شایعترین یافته در سقطهای خود به خودی زود هنگام تکامل غیر طبیعی زیگوت، رویان، جنین ابتدائی و گاهی جفت است. در 40 درصد از سقط هایی که قبل از هفته 20 رخ داده بودند نامنطقی مورفولوژیک رشد را نشان دادند.

ب) سقط آنوپلوئید: تقریباً 50 تا 60 درصد رویانها و جنین های ابتدایی که خود به خودی سقط می شوند حاوی ناهنجاری های کروموزمی هستند که مسئول تلف شدن آنها در اوایل بارداری هستند. 95٪ ناهنجاریهای کروموزنی ناشی از خطاهای پدری هستند جنین های تتراپلوئید بندرت زنده به دنیا می آیند و اکثر آنها در مراحل کاملاً اولیه حاملگی سقط می شوند. جنین های پلوئید نسبت به جنین های آنوپلوئید تمایل به سقطهای دیررس حاملگی دارند و معمولاً سه چهارم شقط های آنوپلوئید قبل از هفته 8 حاملگی رخ می دهند این سقط ها معمولاً در مادران بالا 35 سالگی افزایش دارد.

2) عوامل مادری: عامل سقط های یوپلوئید به درستی شناخته شده نیست هر چند که انواع اختلالات طبی شرایط محیطی و ناهنجاری های تکاملی می تواند در سقط یوپوئید دخالت دارند.

الف) عفونتها: بعضی از عفونتها از علل غیر شایع سقط ذکر شده اند هر چند که بروسلا آبورتوس و کمپیلوباکتر فتوس از علل شناخته شده سقط مزمن در احشام هستند ولی این ایجاد و سقط در انسان توسط یستر یامنوسیتوژن یا کامید یا تراکوماتیس وجود ندارند.

ب) بیماری های مزمن ناتوان کننده ثانویه: در اوایل حاملگی جنین ها به ندرت به دلیل بیماری های مزمن ناتوان کننده مانند سل یا کارسینوماتوز سقط می شوند با وجود این گزارش شده است که اسپروسلیاک هم در مرد هم در زن سبب ناباروری و سقط های راجعه می شود.

3) عوامل ایمونولوژیک: فرضیه های ایمونولوژیک چندی برای توضیح دادن چگونگی سقط جنین در انسان پیشنهاد شده اند. سیستم ایمنی بدن یک سیستم پیچیده و یکپارچه است که با هدف دفاع از یک موجود در برابر بافتهای غیر خودی عمل می کند این مفهوم که جنین یک گرافت بیگانه از نظر ایمونولوژیک بوده و باید برای باقی ماندن آن مادر دارای تحمل ایمونولوژیک باشد برای با اول توسط medawer در سال 1953 میلادی عنوان شده. چون رویان و تروفوبلاست در حال تکامل هر دو برای سیستم ایمنی مادر جنبه ی خارجی دارند. سیستم ایمنی را می توان به دو روش زیر تقسیم کرد. 1-سیستم ایمنی هورمورال که با واسطه


پلاسماسل های ترشح کننده آنتی باری عمل می کند 2- سیستم تیمنی سلولی که با واسطه انفوسیتهای T ماکروفاژها و سلولهای دیگر است چهار مکانیسم ایمنی هومورال برای سقط خود به خودی پیشنهاد شده است. در جانورانی که برای تولید آنتی باریهای ضداسپرم اقدام به مصون سازی آنها بر علیه اسپرم شده است. سقط خود به خودی دیده شده است. همچنین گزارش کردند در زنانی که در سرم خود دارای آنی بادیهای ضد اسپرم هستند خطر سقط خود به خودی افزایش می یابد. هیچیک از فرضیه هایی که بوجود آمده در مورد سقط به اندازه فرضیه دخیل بودن کمبود آنتی بادیهای بلوکانِ مادر در سقط خود به خودی راجعه مورد توجه قرار نگرفته است. در زنانی که سابقه سقط زودرس دارند مقادیر بالای آنتی بادیها احتمال سقط مکرر را 70 درصد افزایش داده

الف) نقایص رحم: حتی بیومیوم های بزرگ و متعدد رحم معمولاً سبب سقط که نمی شوند اما در صورتی که این ضایعات با سقط در ارتباط باشند محل آنها A اهمیت بیشتری از اندازه ی آنها دارد. سندرم آشرمن که با چسبندگی(سینش های)رحمی مشخص می شود معمولاً در اثر تخریب مناطق بزرگی از اندو متر به علت کورتاژ به وجود می آید. اگر در این زنان حاملگی رخ دهد ممکن است مقدار باقیمانده ی اندومتر برای حمایت حاملگی کافی نباشد و سقط رخ بدهد.

درمان: درمان پیشنهادی شامل چسبندگی ها از طریق هیستروسکوپی و قرار دادن یک وسیله داخل رحمی جلوگیر از حاملگی برای ممانعت از عود است تعدادی از پزشکان درمان مداوم با دوز بالای استروژن را نیز به مدت 60-90 روز بعد از لیزر چسبندگی پیشنهاد می کنند. که با این کار 80 درصد سقط کاهش می یابد.

ب) نارسایی سرویکس: اصطلاح نارسایی سرویکس(incompetentcelvix) به طور مرسوم برای توصیف نوعی حالت مشخص مامایی به کار می رود. به طور کلاسیک نارسایی سرویکس در سه ماهه دوم مشخص می شود که با پرولاپس و برآمده شده پرده های جنینی به داخل واژن همراه است و به دنبال آن خروج جنین نارس رخ می دهد. متأسفانه در زنانی که در سه ماهه دوم دچار سقط می شوند اغلب شرح حال و یافته های بالینی به نحوی هستند که نارسایی واقعی سرویکس سرکلاژ است این کار بدین منظور صورت می گیرد که سرویکس ضعیف با تکنیک جراحی و با استفاده از انواع خاصی از بخیه های string-puvse تقویت شود. باید به زنان توصیه شود فعالیت فیزیکی خود را کاهش دهند و از نزدیکی جنسی بپردازند. و معاینه سرویکس هر هفته یا هر دو هفته یک با برای بررسی افاسمان و دیلاتاسیون سرویکس صورت می گیرد.

4- عوامل مربوط به پدر

دخالت احتمالی عوامل مربوط به مرد در سقط راجعه به جز در مرد ناهنجاریهای کروموزومی به طور کامل مشخص نشده است اعتیاد پدر به الکل حتی در صورت اصلاح شدن مصرف الکل توسط مادر ظاهراً با سقط راجعه در ارتباط است مکانیسم این ارتباط شناخته نشده است اما ممکن است با آثار رمیتوژنیک بالقوه الکل بر روی اسپرم در ارتباط باشد تراتو اسپرمی با سقط خود به خودی اما نه با اختلالات سیتوژنیکی در ارتباط دانسته شده است در زنان دریافت کننده اسپرم از افراد دهنده اگر شوهر دچار آزواسپرمی است میزان سقط خود به خودی بیشتر خواهد بود مکانیسم های مسئول این امر ناشناخته نشده اند. دو مطالعه در مورد ارتباط بالقوه اختلالات مایع منی در سقط راجعه اخیراً کامل شده اند با وجود این نه تعداد اسپرم به مورفولوژی آن در مردان دارای زنان مبتلا به سقط راجعه و در مردان در ارای زنان واجد حاملگی طبیعی تفاوت قابل توجهی نداشته اند همچنین در بین این گروه ها و استانداردهای کنترل منتشر شده از طرف سازمان بهداشت جهانی تفاوتی در پارامترهای اختلالات کروموزومی اسپرم قطعاً با سقط ارتباط دارند.

گروه بندي سقط جنين

تعریف سقط

به معنی پایان یافتن حاملگی، چه خود به خودی، چه عمدی، قبل از رسیدن جنین به تکامل کافی برای ادامه ی حیات است به طور قرار دادی، سقط معمولاً به عنوان پایان یافتن حاملگی قبل از هفته 20 حاملگی و یا در وزن هنگام تولدِ کمتر از 500 گرم تعریف می شود.

هنگامی که سقط بدون استفاده از عوامل طبی یا مکانیکی به منظور تخلیه رحم رخ می دهد، به آن سقط خود به خودی می گویند. واژه دیگری که به طور گسترده مورد استفاده قرار می گیرد.miscarriage است.انواع سقط به گروه هاي زير تقسيم بندي مي شوند که عبارتند از:

1 ) سقط اجتناب ناپذي

سقط خود به خودی شایعترین عارضه ی بارداری است و دیسترس احساسی قابل توجهی را بر زوجهای آرزو مند داشتن کودک تحمیل می کند. بارداری در انسان یک روند فاقد کارائی است. زیرا 70-80 درصد حاملگی ها قابلیت حیاط پیدا نمی کنند و برآورد شده که 50 درصد حاملگی ها قبل از اولین خونریزی قائدگی فراموش شده از بین می روند. سقط خود به خودی به طور کلاسیک به عنوان از بین رفتن بالینی بارداری(با اثبات از طریق آزمون خونی یا اولترا سونوگرافی) قبل از هفته ی بیستم حاملگی تعریف می شود. و چنین برآورد شد است که این حالت در 15-10 درصد حاملگی ها رخ می دهد.Hertig و همکاران اولین کسانی بودند که پیشنهاد کردند میزان بروز واقعی از بین رفتن حاملگی بسیار بیش از آن است که در بالین مشاهده می شود این محققین در مطالعه ی مورفولوژیک کلاسیک خود بر روی رویان از هنگام هیسترکتومی بدست آمده بودند، متوجه شدند که تنها 24 رویان از 34 رویان حالت بیدارند. در مطالعات اخیر با استفاده از روش های حساس برای سنجش گونادوتروپین کوریوی انسان(Hcg)، نشان داده اند که میزان از بین رفتن بارداری قبل از مرحله ی لانه گزینی، 40-30 درصد است. اعتقاد بر این است که اکثر این موارد از مسائل کروموزومی یا دیگر ایتولوژیهای ژنتیک ناشی می شوند. لقاح های آنوپولوئیدی در 60 درصد از سقط های رخ دهنده بیش از هفته هشتم بارداری گزارش شده اند.در کاریوتیپ سقط های خود به خودی تریزومیها شایع ترین ناهنجاری ها گزارش شده هستند. تریزومی 16 تقریباً یک سوم تمام اختلالات کروموزومی، عبارت از مونوزومیX(X،45) است موزائیسم جفتی نیز می تواند به سقط خود به خودی منجر شود.


سقط خود به خودی را می توان به انواع تهدید به سقط، سقط غیر قابل اجتناب، سقط ناکافی، سقط فراموش شده سقط راجعه تقسیم بندی کرد.

2)تهديدبه سقط

تهدید به سقط به عنوان یک حاملگی داخل رحمیِ بالینیِ قادر به زندگی که با خونریزی واژینال از منشأ داخلی رحم همراه است تعریف می شود.

هماتوم زیرکوریونی که در اثر کنده شدگی نسبی جفت رخ می دهد، غالباً علت خونریزی است، با وجو این یک هماتوم زیرکوریونی الزاماً با از بین رفتن نهایی حاملگی همراه نخواهد بود.

در مورد خونریزی واژینال از طریق مَنفذ داخلیِ، متسع شده ی سرویکس و بویژه در صورت همراه بودن این حالت با نشت مایع آمینوتیک در اثر پارگی های جفتی، اختلال، مذکور به عنوان سقط غیر قابل اجتناب تشخیص داده می شود. هنگامی به یک سقط، سقط ناکامل گفته می شود که مقداری از بافت جنین(دسیدوآ(ولی نه همراه آن) از مدخل سرویکس گذاری کرده باشد.

3)سقط فراموش شده عبارت است از مرگ زود هنگام جنین در داخل رحم(پیش از هفته بیستم حاملگی) در غیاب خونریزی واژینال است. علائم بارداری، مانند، تهوع حساسیت پستانها، احساس خستگی، ممکن است در هنگام از بین رفتن حاملگی وجود داشته و یا وجود نداشته باشد

در این حالت، رحم در پشت منفذ بسته ی سرویکس به مدت روزها و یا حتی هفته ها محصولات مرده ی حاملگی را در خود نگه می دارد. در موارد بارز، مراحل اولیه ی حاملگی طبیعی به نظر می رسد و با آمنوره، تهوع و استفراغ، تغییرات پستان و رشد رحم همراه است پس از مرگ جنین، ممکن است خونریزی و اژینال یا سایر علایم تهدید به سقط رخ بدهند و یا دیده نشوند. به مدت چند روز یا چند هفته، رحم اندازه ثابت خود را حفظ می کند، اما بعد از آن به تدریج کوچکتر می شود. تغییرات پستان معمولاً پسرفت می کنند و زن مبتلا اغلب چند پوند و زن از دست و می دهد. بسیاری از زنان در این دوره بجز آمنوره ی پا بر جا علامت دیگری را نشان نمی دهند اگر سقط فراموش شده خود به خود خاتمه پیدا می کند.

هنگامی که صداهای قلب جنین از بین می روند باید به سقط فراموش شده مشکوک ممکن است آمنوره وجود داشته باشد یا خونریزی از واژن بطور متناوب لکه بینی یا ترشح قهوه ای رنگ نیز اتفاق افتد اولترا سونوگرافی به تأیید تشخیص قطعی مرگ جنینی داده شد باید به علت جنبه های روانی که حمل یک جنین داده شد باید به علت جنبه های روانی که حمل یک جنین مرده به بار دارد و خطرات ناشی از اختلالات انعقادی رحم را تخلیه نمود هنگامی که اندازه رحم کمتر از 12 تا 14 هفته است کورتاژ مکنده مناسب است اما این روش تخلیه مورد بحث است سایر روش هایی که برای تخلیه رحم در سه ماهه دوم به کار می روند عبارتند از تجویز اکسی توسین و ریدی با دوز بالا، تزریق پروستا کلاندینa Fبداخل مایع آمینوتیک و استعمال شیافهای پروستاگلاندین E از طریق واژن

4)سقط کامل: هنگامی که جفت به صورت کامل از رحم کنده می شود، خونریزی رخ می دهد. به دنبال جدا شدن کامل و دفع محصول حاملگی که سقط کامل نامیده می شود، منفذ داخلی سرویکس بسته می شوند، با وجود این، در سقط ناقص منفذ داخلی سرویکی باز می ماند و اجازه ی عبور خون را می دهد. جنین و جفت ممکن است به طور کامل در رحم باقی بمانند و یا به طور نسبی از منفذِ متسع به خارج برآمده شوند. در سقط ناقص، ممکن است ویلاتاسیون بیشتر سرویکس قبل از کورتاژ ضروری یا غیر ضروری باشد در بسیاری از موارد، بافت جفتی از منفذ خارجی بیرون کشید. کورتاژ ساکشنی رحم را به طور مؤثری تخلیه می کند. در زنانی که از نظر بالینی وضعیت با ثباتی دارند، درمان با سیاست انتظارنیز ممکن است گزینه ی قابل قبولی شدید است. بنابراین در زنان دارای حاملگیهای پیشرفته تر و یا زنان مبتلا به خونریزی شدید تخلیه ی رحم باید به سرعت انجام شود. پس از تجویز داروهای ضد میکروبی مناسب، تب نباید مانعی برای کورتاژ تلقی شود.

5) سقط مکرر

سقط مکرر که به معیارهای متنوعی از نظر تعداد و توالی سقط تعریف می شود، در مقبولترین تعریف خود به سه یا بیش از سه سقط خود به خودِ پشت سر هم گفته می شود. در اکثر موارد، سقطهای خود به خودِ راجعه با احتمال بیشتر پدیده ای هستند که بر اساس شانس رخ می دهند. اگر خطر مستقل سقط خود به خود را در حد 15 درصد بپذیریم، آنگاه می توان محاسبه کرد که احتمال سقط دوم 3/2 درصد و احتمال سقط سوم 34٪ درصد است. در تأیید این نظریه، در مطالعه ای که در پزشکان زن به انجام رسیده میزان وقوع یک، دو سه سقط به ترتیب 4/10و3/2 و34 درصد گزارش شده است(1988). ممکن است زوجهای که در معرض خطر ابتلای جنین به جابجاییهای نامتعادل و خطرناک کروموزومی هستند شناسايی کنند. اکثر زنانی که بعد از تشخیص سقط مکرر برای حامله شدن تلاش می کنند، یا بدون درمان به پیامدهای موفقیت آمیزی دست می یابند محققان متوجه شدند اگر زنی که در وی سقط مکرر مشخص داده شده است قبلاً یک نوزاد زنده به دنیا آورده باشد، خطر سقط مکرر بعدی در وی حدود 20 درصد خواهد بود با وجود این، اگر زنی سابقه ی به دنیا آوردن نوزاد زنده را نداشته و حداقل یکبار دچار سقط خود به خود شده باشد، خطر سقط در وی به 46 درصد می رسد.

6) سقط عفونی

عفونت به دنبال هر سقطی ممکن است رخ دهد. این عفونت ممکن است همراه سقط ناکامل باشد ولی به طور شایع تری بعد از یک سقط القاء شده بافت عفونت ممکن است محدود به پوشش دسید وآیی رحم باشد. ولی ارگانیسم های بیماری زا ممکن است موجب گسترش عفونت و درگیری میومتر، لوله های فالوپ و لعضاء لگنی شوند. مادر از احساس ناخوشی شاکی است و ممکن است سر درد و تهوع همراه با تعرق و لرز داشته باشد.

در معاینه فرد بر افروخته بوده، درجه حرارت و نبض بالاست. رحم در لمس حساس بوده و ترشح مهبلی دارای یک بوی زننده خواهد بود. دیلا تاسیون و کورتاژ به طور ارجح بعد از فراموش نمودن عفونت حاد با آنتی بیوتیک، انجام خواهد شد. وضعیت هماتولوژیک و برون ده ادراری باید به دقت اندازه گیری و در صورت اختلالی، اصلاح گردد. این نوع سقط یکی از عوامل مرگ و میر مادران را تشکیل می دهد خوشبختانه شیوع چندانی ندارد این عارضه بدنبال انواع تهدید به سقط غیر قابل اجتناب با سقط ناقص ایجاد می شود تب همزمان یا بلافاصله پس از سقط نشان دهنده عفونت رحمی است. معمولاً از طریق صعودی و به دلیل وجود نسوج مرده در رحم و احتمالاً آسیب وارده به اندومتر ایجاد می شوند تب و تاکیکاردی هم مشاهده می شود و علت آن معمولا عفونت يا ميکروب هاي مولد گازميباشند بيماربسيار بد حال بوده ودچاربي قراري ،تعريق ،سردرد،دردمفاصل،دردشکمي جه به صورت لوکاليزه ياعمومي مي گردد. ای کولای باکترویوئید و یا استرپتوکوکهایی بی هوازی ایجاد می شوند تب و تاکیکاردی از علائم اولیه عفونت هستند و لکن چسبندگی های لگن را نمی توان بررسی کرد در این روش تشخیص احتیاجی به بیهوشی است و به دلیل عفونت های احتمالی از آنتی بیوتیک ها به عنوان پروفیلاکتیک استفاده می شود. در قدیم از تست روبین(RUBin) برای ارزیابی باز بودن لوله های فالوپ رانده می شود امروزه به خاطر موارد زیاد مثبت و منفی کاذب و ناراحتی بیمار بندرت مورد استفاده قرار می شود هیترو ساپنگوگرام جای تست روبین(RUBin) را گرفته است. در عمل لاپاروسکوپی بیماری را در پوزیشن ترندلبنورگ قرار داده و تحت بیهوشی عمومی بعد از وارد کردن مقداری گاز دی اکسید کربن به داخل شکم با آن لاپارسکوپ وا که دارای منبع نورانی فیبرواپتیک می باشد به داخل حفره پریتوان وارد می کنیم باد کردن شکم بوسیله ی سوزنی که از زیر ناف وارد شکم می گردد، انجام می شود دی اکسید کربن هم باعث به داخل رساندن ترومای احثاء شکمی می شود و هم باعث بالا کشیدن شدن جدار شکم و ایجاد میدان بینایی وسیع تر می گردد. این اقدام به طور معمول پس از اقتضاء 6 ماه از انجام هسیترو سالپنگو گرافی صورت می گیرد و این بخاطر اثر تقویت کننده باروری است که به عمل اشعهX نسبت داده می شود در مورد خانم هایی که خطر زیادی برای ابتلاء به عفونت لگنی دارند یا اگر چنانچه هیترو سالپنوگرام ناهنجاری عمداه ای را نشان دهد رعایت تأخیر 6 ماهه ی فوق انجام نمی شود لاپارسکوپی باعث آشکار شدن دقیق لگن و تشخیص مسائل نظیر بیماری های التهابی لگن و متریوز می شود جراحی های قابل توجهی، بخصوص با استفاده از تکنولوژی لیزر، در هنگام انجام دارپاروسکوپی قابل انجام می باشد. درمان اساس درجه آسیب لوله و سن بیمار جراحی یا باروری آزمایشگاهی(IVF) اگر لوله های فالوپ باز بوده و آسیب مختصری دیده باشند، لیز چسبندگی ها می تواند باعث ایجاد میزان بارداری در حد 40 درصد در عرض یک سال شود اگر لوله ها شدیداً آسیب دیده باشند(IVF) می تواند میزان بارداری بیشتری از جراحی لوله ها داشته، و شانس حاملگی نابجا را کاهش دهد.

درمان سقط عفونی

درمان اولیه در درجه اول بستگی به ارزیابی وضع عمومی مریض، کنترل خونریزی، جایگزینی خون و مایع از دست رفته و شروع درمان با آنتی بیوتیک دارد بلافاصله بعد از آنکه بیمار در بیمارستان پذیرفته شد باید برای تعیین وسعت عفونت لگنی در صورت وجود آن و خارج کردن بخشهایی از جفت که دیده می شود و نیز برای بدست آوردن نمونه ای از رحم جهت مطالعه باکتریولوژیک سریعاً معاینه لگنی انجام می شود. اگرIUD وجود دارد باید حتماً خارج شود زیرا در اشخاصی که دارای IUD هستند دچار یک عفونت شدید می شوند میزان مرگ و میر تا حدود 7 برابر افزایش می یابد ولی باید از هر گونه دست کاری غیر ضروری دیگر اجتناب کرد پس از تعیین ارگانیسم به وسیله آنتی بیوگرام باید آنتی بیوتیک مناسب استفاده شود.

7)سقط عادتی

سقط عادتی حالتی است که در آن 3 سقط متوالی و پی در پی در خانم باردار ایجاد شده باشد. عوامل ایتولوژیک مسئول سقط های تکراری شامل نقایص ساختمانی مادرزادی و اکتسابی رحم و گردن رحم، و علت های مانند نارسایی های ایمولوژیک که خود به اندازه کافی شناخته نشده اند، می گردند. فقط در 60 درصد زوجها یک عامل ایتولوژیک قابل شناسایی است.

درمان: درمان مؤثر سقط عادتی بایستی پیش از برقراری بارداری آغاز شود. اگر بتوان علل را روشن ساخت، اغلب مسائل قابل حل خواهد بود. و اگر هیچ علتی پیدا نشود، می توان به زوج اطمینان خاطر داد که آنها 75 درصد شانس به پایان رساندن بارداری بعد را دارند. شرط احتیاط آن است که سعی شود تا هر گونه کمبود تغذیه ای، سیگار کشیدن، الکل یا استفاده داروها اصلاح شود. درمان جراحی برای اصلاح نقایص مادرزادی و برداشتن لیومیوم زیر مخاطی انجام می شود دوختن دور گردن رحم cerdage با انواع نخ های بخیه برای اصلاح بی کفایتی گردن رحم انجام می شود یک بخیه از یک ماده غیر قابل جذب محکم زیر مخاط گردن رحمی- مهبلی زده می شود که گردن رحم را در سطح دهانه ی داخلی دور می زند و سپس گره زده می شود این را بخیه شیرودکار می نامند. این بخیه باید هفته 38 و 39 بارداری یا زودتی در صورتی که مادر دچار درد زایمانی زودتر از موعد گردد بر داشته شود بیمار از نظر روانی باید حمایت گردد..

8) سقط اجتناب ناپذیر:

پارگی آشکار پرده ها که با نشت مایع آمنیون پدیدار می شود. در صورت وجود ویلاتاسیون سرویکس نشانه ای تقریباً قطعی از سقط است. به طور شایع، یا انقباضات رحمی بسرعت شروع و منجر به سقط می شوند و یا اینکه عفونت رخ می دهد. به ندرت جاری شدن مایع از رحم در نیمه ی اول حاملگی، بدون عواقب وخیم رخ می دهد. مایع ممکن است قبلاً در بین آمینون و کوریون تجمع پیدا کرده باشد بنابراین، اگر ترشح ناگهانی مایع در اوایل حاملگی قبل از هرگونه درد، تب یا خونریزی رخ بدهد، زن مبتلا باید در بستر استراحت کند و تحت نظر گرفته شود. اگر بعد از 48 ساعت مایع آمینون بیشتری دفع نشود و خونریزی، درد یا تب وجود نداشته باشد بیمار می تواند بجر تمام اشکال دخول واژینال، فعالیت های معمول خود را از سر بگیرد. با وجود این، اگر همراه با جاری شدن مایع و یا بعد از آن خونریزی، در دو تب رخ بدهد، باید سقط از انواع غیر قابل اجتناب تلقی شود و رحم تخلیه گردد.

درمان سقط اجتناب ناپذیر: اگر احتمال زنده مانده جنین در سقط غیر قابل اجتناب امکان پذیر نیست سعی در حفظ حاملگی کاری بیهوده بوده و هدف از درمان تخلیه رحم برای جلوگیری از بروز عوارض بیشتر مثل عفونت و خونریزی است هموگلوبین در ابتدا بایستی اندازه گیری شده و در صورت نیاز به خون جایگزین شود. در بسیاری از موارد بصورت سرپایس می توان تجویز مسکن و مهار عصبی پاراسریکال پس از تزریق وریدی cc1000 نرمال سالین تزریقی حاوی 20-10 واحد اکس توسین رحم را به کمک واکیوم یا ساکشن کورتاژ تخلیه نمود.

اختلالات اندوکرین

نارسایی مرحله ی لوئتال از طریق تحریک فولیکول زائی.تحریک عملکرد لوئتال و یا از طریق حمایت از مرحله لوئتال مورد درمان قرار گرفته است. این کار با القای تخمک گذاری بوسیله کلومفین لیترات گوناد و تروپین دیاوسگی انسان(hmg) و یا تجویز مکملهای پروژسترونی اگزون صورت گرفته است. کلومیفن سیترات با تقویت ترشح گوناد و تروپین سبب تسهیل فولیکول زائی و تولید پروژسترونی خود و با متصل شدن به گیرنده های استروژن در داخل اندومتر باعث پیدایش اختلالات مرحله لوتئال شود. گزارشهای ارائه شده در مورد افزایش میزان بروز سقط جنین در برخی از زنان تحت درمان القای تخمک گذاری ممکن است. ناشی از القا شدن کمبود مرحله لوتئال توسط کلومفین سیترات بوده باشند. بنابراین برای تآیید این امر که نارسائی مرحلة لوتئال پیش از برای حاملگی درمان ضرورت شده است. تکرار بیوپسی اندومتر در خلال یک سیکل درمان ضرورت دارد فعالیت ضد استرژنی کنومفین سیتر است. مکن است. اثر نامطلوبی را بر کمیت و کیفیت موکوس سرویکس اعمال کند. پس از تأیید شدن این امر که القای تخمک گذاری سبب اصلاح نارسائی مرحله ایجاد شده توسط لکومیفن را مد نظر دارد.

درمان:

اثر درمان بر میزان حاملگی در زنان مبتلا به نارسائی مرحله لوتئال به اثبات نرسیده است. با وجود این در موارد سقط جنین، القای تخمک گذاری در صورت به اثبات رسیدن نارسائی شدید مرحله ی لوتدال در نتیجه ی لیوپس: بیش از 5 روز خارج از فازی قابل توجیه خواهد بود. تحویز مکملهای پروژسترونی در نقایص خفیف تر مرحله ی لوتئال، روشی قابل قبول است (یعنی اگر نتیجه بیوپیسی 5-3 روز خارج از فاز باشد). اگر تجویز مکملها پروزسترونی برای حمایت از مرحله لوتئال انتخاب شود.

درمان با 50 میلی گرم پروژسترون دو با در روز تخمک گذاری آغاز شده و تا هفته 9-8 حاملگی ادامه داده شده اگر چه با استفاده از تزریقهای داخلی عضلاتی ممکن است. سطوح بالاتری از پروژسترون در خون محیطی حاصل شود. اما با مصرف شیافهای واژنیال پروژسترون سطوح داخل رحم بالاتر از پروژسترون مشاهده شده اند.

هم از گوناد وتروپینها و هم از Gnrh با موفقیت در درمان نارسائی مرحله ی لوتئال استفاده شده است. از روشهای دیگر برای تحریک تولید پروژسترون در مرحله ی لوتئال می توان به استفاده از تزریقات hcg (5000- 15000 واحد) هر 5-2 روز پس از غلیان LH در 8 هفته اول حاملگی اشاره کرد که البته کارآئی آن بطور یقین ثابت نشده است. و حتی ممکن است در صورت تجویز شدن دیر هنگام(در خلال مرحله لوتئال) سبب کاهش تولید پروژسترون شود.

القای تخمک گذاری ممکن است در زنان مبتلا به اختلالات هیپرآندورؤنی و ترشح بیش از حد LH از طریق سرکوب رهائی LH از هیپوفیز با القای Ghrh مؤثر واقع شود. حساسیت زدائی از هیپوفیز با استفاده آگونیتهای Ghrh. برای کاستن از میزان سقط جنین در زنان مبتلا به Pcis، گزارش شده است که دیاترمی لاپاروسکوپیک تجمدان میزان بروز سقط خود به خود را در زنان مبتلا Pcos کاهش می دهد.(16 درصد در برابر میزان مورد انتظار یعنی 40-30 درصد) تا انجام شدن مطالعات خوب طراحی شده آینده نگر و تصادفی کنترل شده، نباید اشتیاق شدیدی به درمان با آگونیستهای(nrh) و دیاترمی تخمدان برای درمان سقط جنین در زنان مبتلا Pcos پدیدار می شود. شواهدی دال بر این امر وجود ندارند که Ivf یا سایر روشهای کمک باروری(zift,Gief,Tui و غیره)بتوانند در پیشگیری از سقط راجعه در زنان فاقد دشواری در حامله شدن مؤثر واقع شوند. افزایش میزان بروز سقط خود به خود در اثر اختلالات کروموزومی به دنبال القای تخمک گذاری گزارش شده است.

بیشتر بدانیم

مطالعات اپیرمیولوژیک نشان می دهند که احتمال به پایان رساندیدن یک حاملگی موفقیت آمیز حتی پس از 4 سقط خود به خودیِ پی در پی،تقریباً 60 درصد است در اکثر این مطالعات اپیدمیولوژیک نه اتیولوژیهای بالقوه زمینه ای برای سقط خود به خودی و نه سن مادر در نظر گرفته نشده اند با وجود این از نظر یک حاملگی موفقیت آمیز به اتیولوژی سقطهای خود به خودی قبلی بستگی دارد احتمال یک حاملگی موفقیت آمیز در زوجهایی که تنها عامل زمینه ساز برای سقط خود به خودی در آنها اختلال کروموزومی است. بسته به مطالعه انجام شده از 20 تا 78 درصد متغیر بوده است در زنان مبتلا به ناهنجاریهای مولرین پس از اصلاح ناهنجاری با عمل جراحی میزان حاملگی موفقیت آمیز بین 60تا 78 درصد خواهد بود اصلاح کردن یک اختلال اندوکرین احتمالی در زنان مبتلا به سقط راجعه با بهترین پیش آگهی از نظر موفقیت آمیز بودن حاملگی همراه است(بیش از 90 درصد) درمان آنتی بیوتیکی برای یک عفونت سرویکس که احتمالاً واسطه سقط جنین است. به احتمال 90-70 درصد به تولد نوزاد زنده می انجامد در زنان درمان شده به علت سندرم آنتی فسفولیپيد، میزان حاملگی قادر به حیات 90-70 درصد گزارشِ شده است که وجود اندکس مقاومتی غیر طبیعی در سونوگرافی داپلر رنگی در زنان مبتلا به سندرم آنتی فسفولیدپشگوئی کنند پیش آگهی بد ترشح سیتوکینهای امبریوتوکسیک توسط سلولهای ایمنی(اینتر فرون گاما و فاکتور نکروز تومور) در زنان دارای سابقه سقط راجعه غیر قابل توجیه می تواند با ارزش پیشگوئی کنندگی مثبت 76% و با ارزش پیشگویی کنندگی منفی 86% چشم انداز حاملگی را آشکار سازد از 56 زنی که در اوایل حاملگی از نظر ایمنی TH نتیجه نتیجه مثبت داشتند 40 زن دچار سقط جنین شدند(71 درصد) و 16 زن یک نوزاد زنده را به دنیا آوردند(29 درصد) از 85 زنی که در اوایل حاملگی از نظر ایمنی TH نتیجه منفی داشتند تنها 11 زن دچار سقط خود به خودی در مراحلِ بعدی حاملگی شدند(13 درصد) و 74 زن یک نوزاد زنده را به دنیا آوردند(87 درصد) احتمال بدست آوردن حاملگی موفقیت آمیز در افرادی که اتیولوژی سقط های قبلی در آنها مشخص نیست 86-40 درصد است میزان به دنیا آوردن نوزاد زنده پس از اثبات فعالیت قلب جنین 6-5 هفته پس از آخرین قاعدگی در زنان مبتلا به دو یا چند سقط خود به خودی غیر قابل توجیه تقریباً 77 درصد است.

1)عوامل جنینی

الف) تکامل غیر طبیعی زیگوت: شایعترین یافته در سقطهای خود به خودی زود هنگام تکامل غیر طبیعی زیگویت، رویان، جنین ابتدائی و گاهی جفت است. در 40 درصد از سقط هایی که قبل از هفته 20 رخ داده بودند نامنطقی بودن مورفولوژیک رشد را نشان دادند.

ب) سقط آنوپلوئید: تقریباً 50 تا 60 درصد رویانها و جنین های ابتدایی که خود به خودی سقط می شوند حاوی ناهنجاری های کروموزمی هستند که مسئول تلف شدن آنها در اوایل بارداری هستند. 95٪ ناهنجاریهای کروموزمی ناشی از خطاهای پدری هستند جنین های تتراپلوئید بندرت زنده به دنیا می آیند و اکثر آنها در مراحل کاملاً اولیه حاملگی سقط می شوند. جنین های پلوئید نسبت به جنین های آنوپلوئید تمایل به سقطهای دیررس حاملگی دارند و معمولاً سه چهارم سقط های آنوپلوئید قبل از هفته 8 حاملگی رخ می دهند این سقط ها معمولاً در مادران بالا 35 سالگی افزایش دارد.

2) عوامل مادری: عامل سقط های یوپلوئید به درستی شناخته شده نیستند هر چند که انواع اختلالات طبی شرایط محیطی و ناهنجاری های تکاملی می تواند در سقط یوپلوئید دخالت داشته باشند.

الف) عفونتها: بعضی از عفونتها از علل غیر شایع سقط ذکر شده اند هر چند که بروسلا آبورتوس و کمپیلوباکتر فتوس از علل شناخته شده سقط مزمن در احشام هستند ولی این ایجاد و سقط در انسان توسط لیستر یامنوسیتوژن یا کلامید یا تراکوماتیس وجود ندارند.

ب) بیماری های مزمن ناتوان کننده ثانویه: در اوایل حاملگی جنین ها به ندرت به دلیل بیماری های مزمن ناتوان کننده مانند سل یا کارسینوماتوز سقط می شوند با وجود این گزارش شده است که اسپروسلیاک هم در مرد هم در زن سبب ناباروری و سقط های راجعه می شود.

3) عوامل ایمونولوژیک: فرضیه های ایمونولوژیک چندی برای توضیح دادن چگونگی سقط جنین در انسان پیشنهاد شده اند. سیستم ایمنی بدن، یک سیستم پیچیده و یکپارچه است که با هدف دفاع از یک موجود در برابر بافتهای غیر خودی عمل می کند این مفهوم که جنین یک گرافت بیگانه از نظر ایمونولوژیک بوده و باید برای باقی ماندن آن مادر دارای تحمل ایمونولوژیک باشد برای بار اول توسط medawer در سال 1953 میلادی عنوان شده. چون رویان و تروفوبلاست در حال تکامل هر دو برای سیستم ایمنی مادر جنبه ی خارجی دارند. سیستم ایمنی را می توان به دو روش زیر تقسیم کرد. 1-سیستم ایمنی هورمورال که با واسطه ی پلاسماسل های ترشح کننده آنتی بادی عمل می کند 2- سیستم ایمنی سلولی که با واسطه انفوسیتهای T ماکروفاژها و سلولهای دیگر است چهار مکانیسم ایمنی هومورال برای سقط خود به خودی پیشنهاد شده است. در جانورانی که برای تولید آنتی بادیهای ضداسپرم اقدام به مصون سازی آنها بر علیه اسپرم شده است. سقط خود به خودی دیده شده است. همچنین گزارش کردند در زنانی که در سرم خود دارای آنتی بادیهای ضد اسپرم هستند خطر سقط خود به خودی افزایش می یابد. هیچیک از فرضیه هایی که بوجود آمده در مورد سقط به اندازه فرضیه دخیل بودن کمبود آنتی بادیهای بلوکانِ مادر در سقط خود به خودی راجعه مورد توجه قرار نگرفته است. در زنانی که سابقه سقط زودرس دارند مقادیر بالای آنتی بادیها احتمال سقط مکرر را 70 درصد افزایش داده

اشتیاق توأم با یأس برای بچه دار شدن زوجهای مبتلا به سقط راجعه به جستجوی روشهای جانبی درمان از قبیل ایمونوتراپی وا می دارد. روشهای ایموتراپی پیشنهاد شده برای سقط ارائه داده اند علیرغم تعداد مقالات پیشنهاد کننده ایمونوتراپی، کارآئی این روش بطور قطعی ثابت نشده است.

درمانها

روشهای درمان برای زنان مبتلا به اختلالات رحمی ناشی از برخورد بادی تیل استیل بسترول اندک هستند. سرکلاژ سرویکس با استفاده از روشها shirodkar یا Mcdonala. باید در حوالی هفته 14 حاملگی به انجام برسد. تا از سقط جنین در اثر بی کفایتی سرویکس جلوگیری شود. در مواردی که قبلاً این روش با شکست مواجه شده اند می توان سر کلاژ داخل شکمی را مد نظر قرار داد اما بعلت میزان بالای عوارض در این روش، سرکلاژ داخل شکمی باید تنها توسط پزشکان با تجربه در این زمینه انجام داده شود.

اندومتریوز در صورت کشف شدن در ارزیابی تشخیص باید از طریق پلوسیکوپی تحت ازکیون قرار گیرد. اگر آدنومیوز به شکل یک آدنومیوم سبب به هم خوردن شکل طبیعی محوطه ی داخل رحم شود باید رزکسیون آن را مد نظر قرار داد.

الف) نقایص رحم: حتی بیومیوم های بزرگ و متعدد رحم معمولاً سبب سقط که نمی شوند اما در صورتی که این ضایعات با سقط در ارتباط باشند محل آنها اهمیت بیشتری از اندازه ی آنها دارد. سندرم آشرمن که با چسبندگی(سینش های)رحمی مشخص می شود معمولاً در اثر تخریب مناطق بزرگی از اندو متر به علت کورتاژ به وجود می آید. اگر در این زنان حاملگی رخ دهد ممکن است مقدار باقیمانده ی اندومتر برای حمایت حاملگی کافی نباشد و سقط رخ بدهد.

درمان: درمان پیشنهادی شامل چسبندگی ها از طریق هیستروسکوپی و قرار دادن یک وسیله داخل رحمی جلوگیر از حاملگی برای ممانعت از عود است تعدادی از پزشکان درمان مداوم با دوز بالای استروژن را نیز به مدت 60-90 روز بعد از لیزر چسبندگی پیشنهاد می کنند. که با این کار 80 درصد سقط کاهش می یابد.

ب) نارسایی سرویکس: اصطلاح نارسایی سرویکس(incompetentcelvix) به طور مرسوم برای توصیف نوعی حالت مشخص مامایی به کار می رود. به طور کلاسیک نارسایی سرویکس در سه ماهه دوم مشخص می شود که با پرولاپس و برآمده شده پرده های جنینی به داخل واژن همراه است و به دنبال آن خروج جنین نارس رخ می دهد. متأسفانه در زنانی که در سه ماهه دوم دچار سقط می شوند اغلب شرح حال و یافته های بالینی به نحوی هستند که نارسایی واقعی سرویکس سرکلاژ است این کار بدین منظور صورت می گیرد که سرویکس ضعیف با تکنیک جراحی و با استفاده از انواع خاصی از بخیه های string-puvse تقویت شود. باید به زنان توصیه شود فعالیت فیزیکی خود را کاهش دهند و از نزدیکی جنسی بپرهيزند. و معاینه سرویکس هر هفته یا هر دو هفته یک بار برای بررسی افاسمان و دیلاتاسیون سرویکس صورت می گیرد.

1- هیپو تیروئیدی: فقر، ید ممکن است با افزایش سقط ارتباط داشته باشد. اثر هیپوتروئیدی بالینی با سقط اوایل بارداری با اندازه کافی مطالعه نشده است حتی در موارد فقدان هیپوتیروئیدی آشکار، ارتباط اتو آنتی بادیهای تیروئیدی با افزایش میزان بروز سقط گزارش شده است در مقابل سایر پژوهشگران هیچ افزایشی در میزان بروز آنتی بادیهای تیروئیدی در زنان مبتلا به سقط هاس راجعه در مقایسه با گروه های شاهد طبیعی مشاهده نکرده اند.

2- دیابت قندی: سقط خود به ودی و ناهنجاریهای عمده مادر زادی هر دو در زنان مبتلا به دیابت وابسته به انسولین افزایش یابند. میزان این خطر وابسته به میزان کنترل متابولیک در سه ماهه اول است در تحقیقات به عمل آمده[1] کنترل عالی گلوکز در عرض 21 روز از لقاح با گروه های شاهد غیر دیابتی می شود با وجود این در صورت کنترل نامناسب گلوکز افزایش قابل توجهی در میزان سقط ایجاد می شود.

4)عوامل مربوط به پدر

دخالت احتمالی عوامل مربوط به مرد در سقط راجعه به جز در مرد ناهنجاریهای کروموزومی به طور کامل مشخص نشده است اعتیاد پدر به الکل حتی در صورت اصلاح شدن مصرف الکل توسط مادر ظاهراً با سقط راجعه در ارتباط است مکانیسم این ارتباط شناخته نشده است اما ممکن است با آثار رمیتوژنیک بالقوه الکل بر روی اسپرم در ارتباط باشد تراتو اسپرمی با سقط خود به خودی اما نه با اختلالات سیتوژنیکی در ارتباط دانسته شده است در زنان دریافت کننده اسپرم از افراد دهنده اگر شوهر دچار آزواسپرمی است میزان سقط خود به خودی بیشتر خواهد بود مکانیسم های مسئول این امر ناشناخته نشده اند. دو مطالعه در مورد ارتباط بالقوه اختلالات مایع منی در سقط راجعه اخیراً کامل شده اند با وجود این نه تعداد اسپرم به مورفولوژی آن در مردان دارای زنان مبتلا به سقط راجعه و در مردان در ارای زنان واجد حاملگی طبیعی تفاوت قابل توجهی نداشته اند همچنین در بین این گروه ها و استانداردهای کنترل منتشر شده از طرف سازمان بهداشت جهانی تفاوتی در پارامترهای اختلالات کروموزومی اسپرم قطعاً با سقط ارتباط دارند.

مهمترين علل هاي سقط

1)عوامل محیط: بسیاری از دیگر عوامل و ارتباطات نیز در سقط اسپر رادیک و راجعه دخالت دارند یکی از این عوامل، عوامل طبیعی مانند تماس طولانی مدت با مواد شیمیایی حلالهای آلی( مثل تترالکرید کربن) و مسمومیت با فلزات سنگین در اثر مصرف جیوه و سرب و همچنین پرتوهای یونیزان به عنوان عوامل سقط زا شناخته شده اند. تماس با میدانهای الکترومغناسی مانند حالتی که در افراد ساکن در مجاورت خطوط انرژی پرولتاژ الکتریکی و یا در موارد تماس طولانی مدت با پایه های پخش و پذیرش محتمل است این عدم وجود افراد کنترل و عدم وجود قدرت آماری کافی در این مطالعات باعث پیدایش اختلاف نظرهایی در مورد ارتباط این عوامل با سقط شده است.

2)عوامل عفونی:

1- عفونت ها: بیماری های عفونی از مشکلات قابل توجه در زمینه ی سلامت مادر هستند تقریباً 5 درصد در مرگ و میرهای مادری که به مراکز درمانی گزارش می شوند با سقط خود به خودی در ارتباط با بوده اند از این موارد مرگ و میر تقریباً نیمی از آنها ناشی از عفونت بوده اند عفونت های باکتریائی، ویروس، انگل و قارچی و عفونت های مشترک بین انسان و دام با سقط راجعه در ارتباط هستند ارتباط عفونت ها با سقط از جمله ی ضد ونقیض ترین و

ناشناخته ترین ایتولوژیهای احتمالی برای سقط جنین است. در بزرگترین و جدیدترین بررسی های مطالعاتی منتشر شده در مورد اتیولوژی سقط راجعه یک اتیولوژی عفونی احتمالی تنها 5 درصد افراد یافت شده است چون وجود یک ارتباط علت و معلولی بین یک ارگانیسم خاص و سقط خود به خودی را به آشکاری می توان به اثبات رسانید بنابراین عامل عفونی باید در مادر جفت و بافت جنین تشخیص داده شود.

الف) باکتری ها: مایکوپلاسماها از جمله مایکوپلاسما هومینیس و اوره آپلاسما اوره آلیتیکوم، شایعترین ارگانیسمهای در ارتباط با سقط خود به خودی هستند برای بار نخست در بافتهای حاصل از سقط در زنان مبتلا به سقط مایکوپلا سما شناسایی شد. با وجود این مایکوپلاسما در دستگاه تناسلی ادراری مردان و زنان دارای فعالیت جنسی به وفور عفونت های بالا رونده در اثر این ارگانیسمها محتمل هستند و سبب اندومتریت و ساپنژیت می شوند. کلامید یاتراکوئاتیس یکی دیگر از ارگانیسمهای باکتریابی که عمدتاً از طریق مقاربتی انتقال می یابد و نقش آن در سقط خود به خودی جنبه نظری و فرضی دارد. عفونت های کلامید یاتراکوماتیس با سقطهای سه ماهه دوم و پارگی بیش از موعد پرده های جفتی در ارتباط بوده اند. در آن دسته از زنانی که به علت اندومتریت ساپنژیت ناشی از عفونت باگونوکوک یا سایر بیماری های مقاربتی بستری شده بودند میزان سقط خود به خودی 29 درصد گزارش شده است.

ب) ویروسها: سیتومگا لو ویروس با مواردی تک گیر از سقط خود به خودی در ارتباط بوده ولی ارتباطی با سقط راجعه نداشته است این ویروس می تواند در فرزندان به دنيا آمده از مادران آلوده سبب اختلالات نورولوژیک و عقب ماندگی ذهنی شود. خطر آلوده شدن نوزادان با ویروس هر پس کاملاً مشخص شده است خطر خود به خودی نیز در اثر عفونت با این ویروس افزایش می یابد. در زنان دارای تیترهای سرمی افزایش یافته از آنتی بادیهای ضد ویروس هر پس افزایش سه برابر در میزان سقطهای فراموش شده گزارش شده است ویروس سرخچه یکی از دیگر ویروسهاست که تراتوژن بودن آن کاملاً شناخته شده است و سبب پیدایش ناهنجاریهائی در اعضای مختلف جنین می شود وقفه تکاملی جنین، نابینایی و ناشنوائی در صورت رخ دادن عفونت سرخچه ی مادری در خلال هفته های اول حاملگی شایع هستند سقط خود به خودی نیز محتمل است ویروسهای دیگری با سقط خود به خودی در ارتباط بوده اند ویروسهای واریولا و واکسینا ممکن است به سقط تولد نوزاد مرده و مرگ و میر مادران منجر شوند عفونت حاد مادری با ویروس هپاتیت B با سقط در ارتباط بوده.

ج) انگلها: به علت عدم انتقال ترپونماپالیدوم از طریق جفت تا هفته 16 بارداری عفونت با این ارگانیسم معمولاً از علل احتمالی سقط به حساب نمی آید با وجود این یافتن این ارگانیسم ها در سقط های انتخابی سه ماهه اول نشان می دهد که انتقال جفتی اسپروکت در اوایل بارداری امکان پذیر است و این امر دلالت بر این دارد که این عفونت ها ممکن است بتواند باعث سقط خود به خودی شود.

د) عفونت های زئونوتیک(مشترک بین استان و حیوان) به جز لیستریوزو توکسوپلاسموز، عفونتهای زوئونوتیک دیگری نیز با سقط ارتباط دارند که شامل بروسلوزیستارکوز هستند عفونت هائی نادر هستند اما در صورتی که قادر به القای سقط جنین در جانوران باشند ممکن است بتوانند در انسان نیز به سقط منجر شوند. بروسلا ابورتوس درگاوها،خوک ها،سگ هاوبزها سبب می شود یک موردعفونت داخل آمنيوني بابروسلاابوروتوس که سبب سقط مي شود اين ارگانيسم به عنوان يک عفونت ژینولوژ یک که واسطه ی سقط خود به خودی در انسان است گزارش شده است کامپیلو باکتر هم در گوسفندان و هم در گاوها باعث سقط در انسان ها باعث اسهال عفونت انسان از منابع حیوانی و به ویژه از شیر منشأ می گیرد کامپیلو باکتریوز با سقط خود به خودی در انسان ها در ارتباط بوده است. ممکن است افرادی به صورت مزمن و بدون علامت ناقل این ارگانیسم باشند.

هـ) قارچی: عفونت با کاندیدا آبیکانس در دوران حاملگی یک مشکل نسبتاً خفیف است با وجود این 23 مورد کوریو آمنیونیت در ارتباط با کاندیدا آبیکانس گزارش شده است در بین موارد 3 مورد سقط خود به خودی و یک مورد زایمان جنین مرده وجود داشته است.

هرارگانیسمی که توانایی عبور از طریق جفت را داشته باشد از دیدگاه تئوریک می تواند سبب سقط خود به خودی شود. ارگانیسم های بورلیا و لپتوسپیرا ممکن است از طریق جفت به جنین انتقال پیدا کنند. مکانیسم های سقط ناشی از ارگانیسمهای عفونی عمدتاً مزمن هستند با وجود این هم آثار مستقیم و غیر مستقیم ممکن است دراين میان دخالت داشته باشند عفونت مستقیم جنینی ممکن است از طریق ایجاد کردن تغییرات عروضی و آشفته ساختن عملکرد سلولی به سقط منجر شود. چنین عنوان شده است که عفونت های ویروسی می توانند در دوران بارداری سبب اختلالات هورمونی شوند و این امر می تواند به سقط جنین بیانجامد افزایش حرارت مرکزی بدن در پاسخ به عفونت نیز ممکن است به مرگ جنین منجر شود دیگر آثار غیر مستقیم عفونتها که در سقط خود به خودی دخالت دارند شامل فعال شدن سلولهای ایمنی و التهابی هستند که به ترشح سیتوکینهائی با قابلیت سمی برای بارداری منجر می شود.

3-عوامل ژنتيکي:

تنها علت بلا منازع برای سقطهای خود به خودی راجعه اختلال ساختمانی کروموزومی در یک یا هر دو والِد مبتلا به سقطهای راجعه است سابقه خانودگی به تنهایی برای رد کردن احتمال یک ناهنجاری کروموزومی کافی نیست اختلالات کروموزومی مادر زادی ممکن است به ارث رسیده یا به صورت denov با جهش خود به خودی در خلال مراحل اولیه تکامل رویانی بود می آیند. دیگر عوامل ژنتیکی ممکن است ژنهای ناشناخته ای را درگیر کنند اما این ژنها شناسایی نشده اند اختلالات کروموزومی در 6-3 درصد از زوجهای مبتلا به سقط راجعه رخ می دهند شایع ترین اختلالات کروموزومی که سقط راجعه رخ می دهد. دو سوم جابجایی ها از نوع متقابل از یک شکستگی و مبادله ی کروماتین بین دو کروموزوم غیر هومولوگ در جریان میوز ناشی می شود. و در آن ماده ژنتیکی از بین نمی رود. اعتقاد بر این است که عوامل نامشخص انتخاب کننده اسپرم در دستگاه بارداری زنان باعث می شوند که در موارد وجود یک اختلال در کاریوتیپ پدر نسبت به وجود همان اختلال در کاريوتیپ مادر احتمال ناهنجاری های کروموزومی کمتر باشد به همین دلیل است که تریزومی 21 در هنگام تولد در صورت وجود جابه جائی 21/14 و در پدر تنها 3-2 درصد و در صورت وجود این جابه جایی در مادر در حد 10 درصد است. از دیگر اختلالات ساختمانی کروموزومی والدین که ممکن است در سقط های راجعه دخالت داشته باشند می توان به موازئیسم نقایص تک ژنی اشاره کرد. اختلالات تک ژنی را می توان یا از طریق بررسی دقیق سابقه خانوادگی و یا بوسیله ی بررسی یک طرح ویژه از اختلالات سندرمي با طرح وراثتی مورد شناسایی قرار داد. به ندرت اختلالات وابسته به کروموزوم X می توانند به سقط راجعه جنینهای مذکر(اما نه جنین های مذکر) منجر شوند اختلالات ژنتیکی بالقوه والدین در سقط راجعه خود به خودی دخالت دارند.

تنها علت بلا منازع برای سقط های خود به خودی راجعه، وجود اختلالی ساختمانی کرومزمی در یک یا هر دو والد مبتلا به سقطهای راجعه است. سابقه خانوادگی به تنهایی برای رد کردن احتمال یک ناهنجاری کروموزومی کافی نیست. اختلالات روموزومی مادرزادی ممکن است به ارث رسیده یا به صورت denovo با جهش خود به خودی در خلال مراحل اولیه تکامل رویانی بوجود آیند دیگر عوامل ژنتیک نیز ممکن است ژنهای ناشناخته ای را درگیر کنند. اما این ژنها شناسائی نشده اند.

اختلالات کروموزومی در 6-3 درصد از زوجهای مبتلا به سقط راجعه رخ می دهند. شایع ترین اختلال کرموزومی که در سقط راجعه دخالت دارد، یک جابه جایی متعادل است که اغلب در مادر مبتلا به سقط راجعه رخ می دهد. دو سوم جابه جایی ها از نوع متقابل و یک سوم آنها از نوع رابرتسونین هستند. جابه جایی متعادل متقابل، از یک crossover یا شکستگی و مبادله ی کرومانینبین دو کروموزوم و غیر هومولوگ در جریان میوز ناشی می شود. و در آن ماده ی ژنتیکی از بین نمی رود. جابه جائی رابرتسونین از یک crossover در نزدیکی سانترومر بین کروموزومهای اختصاصی ناشی می شود و با از بین رفتن یک سانترو مرودو بازوی کوتاه کروموزوم مبتلا حاوی همراه است. این حالت به یک وضعیت 45 کروموزم ی متعادل مجحز می شود که در آن کروموزوم مبتلا حاوی بازوهای بلند دو کروموزوم آکروسانتریک است. کروموزومهای 22،16،9،7،6 بیشتر از همه در جابه جایی های متقابل در گیر می شوند.

کروموزوم های 22،21،15،14،13 نیز دچار جابه جایی های رابرتسونین می شوند. در جابه جایی های رابرتسونین، در 58 درصد موارد بازوهای بلند کروموزومهای 14،13(a14،a13) گرفتار می شوند. جابه جایی های رابرتسونین، که کروموزومهای هومولوگ را درگیر می کنند، همواره به لقاحهای آنوپلوئیدی به صورت تریزومی یا مونوزومی، منجر می شوند. احتمال سقطهای خود به خودی قابل تشخیص از نظر بالینی در زوجهای مبتلا به جابه جایی های مبتلا به جابه جایی های متقابل 50 درصد برآورد شده است. اما در زوجهائی که یکی از آنها حامل یک جابه جایی را بر تسونین است، این میزان کمتر از 25 درصد تخمین زده می شود در زوجهائی که تا کنون نوزاد زنده ای نداشته اند، احتمال کشف یک جابه جایی بیشتر است اما باید توجه داشت که وجود سابقه سقطهای خود به خودی توأم با تولد نوزاد مرده و تولد نوزاد زنده با یا بدون ناهنجاریهای مادرزادی نیز ممکن است در آنالیز کاریوتیپ با اختلالات کروموزومی در والدین همراه باشد.

بنابراین حصول اطمینان از اینکه اختلالات کروموزومی بالقوه در موارد سقط در زوجهای دچار دو یا بیش از دو سقط خود به خودی دخالت دارند یا نه امری معقول و منطقی خواهد بود.

اعتقاد بر این است که عوامل نامشخص انتخاب کننده اسپرم در دستگاه باروری زنان، باعث می شوند که در موارد وجود یک اختلال در کار یوتیپ پدر نسبت به وجود همان اختلال در کار یوتیپ مادر، احتمال ناهنجاری های کروموزومی کمتر باشد به همین دلیل است که خطر تزویزمی 21 در هنگام تولد در صورت وجود جابه جائی 21/14 در پدر تنها 3-2 درصد و در صورت وجود این جابه جائی در مادر در حد 10 درصد است.

4) عوامل آناتومیک: عوامل آناتومیک با سقط راجعه در ارتباط هستند و گزارش شده است که در 15-10 زنان مبتلا به سقطهای خود به خودی راجعه رخ می دهند عوامل آناتومیکِ دخیل در سقط را می توان به ضایعات مادرزادی و اکتسابی تقسیم بندی کرد عدم متصل شدن مجاری مولرین به هم و با جذب شدن ناکامل سپتوم از جهت دُمی به جهت سری به ناهنجاری های مولرین مادرزادی که با سقط راجعه در ارتباط هستند منجر می شوند. در این ناهنجاریها به علت محدودیت فضا و بی کفایتی سرویکس عموماً سقط در سه ماهه دوم حاملگی مشاهده می شود بی کفایتی سرویکس ممکن است از تروما یا جراحی قبلی بر روی سرویکس نیز ناشی شود ناهنجاریهای مولرین ممکن است به علل زیر با سقط در سه ماهه اول در ارتباط میباشند1) در اثر محدودیت منبع خونی به مناطق گرفتار مثلاً در مورد یک سیستم رحمی و یا 2) در اثر پاسخ دهی غیر همزمان هورمونی در داخل بافت ديسید وائی که یک سپتوم با نقایص مولرین دیگر را که باعث لانه گزینی غیر مؤثر می شود بپوشاند. ناهنجاریهای شریان رحمی به عنوان علتی برای سقط راجعه پیشنهاد شده اند. عوامل آناتومیک اکتسابی که احتمالاً در سقط راجعه دخالت دارند شامل چسبندگی های داخل رحمی(سینش ها) لیومیومها و آندومتریوز، آدنومیوز هستند چسبندگی داخل رحمی که سندرم آشرمن نام گرفته اند یا به دنبال رحمی با سقط خود به خودی در ارتباطند. یکی دیگر از عوامل بوجود آورنده ی اضطراب در زنان مبتلا به سقط راجعه این است که آیا خاتمه دادن انتخابی به حاملگی در سالهای قبل می تواند عاملی در پیدایش بعدی دشواریهای باروری باشد؟ اندومتریت بعد از سقط می تواند عاملی در پیدایش چسبندگی ها و در مراحل بعد دربه خطر افتادن حاملگی بعدی دخالت داشته باشد. لیومیومهای رحم نیز با سقطهای مکرر ارتباط دارند مشخص کردن مکانیسمهای علت و معلولی کاری دشوار است. عوامل مکانیکی بسته به اندازه ساختمان اکتوژنیک موقعیت محل لیومیوم در ارتباط با جفت می توانند در سقط دخالت داشته باشند.

ناهنجاریهای مولرین بطور مرسوم از طریق روشها لاپاروتومی مورد بررسی و درمان قرار می گیرند جراحی ترمیمی Iones و متروشلاستی Tompkins، دو روش پر کاربرد برای اصلاح پستوم رحمی بوده اند. روشها هیتروسکوپِک درمان انتخابی برای لیومیومهای زیر مخاطی، چسبندگی های داخل رحمی سپتومهای داخلی رحمی و سایر ضایعات داخل رحمی ایت. متروپلاستی ترانس برویکال با هدایت سونوگرافی روش بی خطر و کار آمد گزارش شده است. استفاده ی همزمان از آنتی بیوتیکهای پروفیلاکتیک و درمان هورمونی پس از عمل، برای همه ی بیمارانی که تحت رزکیون ضایعات داخل رحمی با هیتروسکوپی قرار گرفته اند بکار گرفته شده است. تجویز مکملهای استروژنی پس از عمل اگر چه مورد اختلاف نظر است. اما ممکن است به دنبال رزکیون نواحی سطحی بزرگ مثلاً در موارد چسبندگی داخل رحمی سود مند باشد. با وجود این به دنبال رزکیون هتیروسکوپیک یک سپتوم داخل رحمی، این کار احتمالاً پروری نیست. در موارد لزوم تجویز مکملهای هورمونی، تجویز 5/2 میلی گرم استروژن کثروگه ی خوراکی در روز در 10 روز آخر به درمان افو زده می شود. در این روش بیمار باید در خلال سیکل پس از خونریزی اقدام به تلاش در جهت حاملگی کند. در موارد رخ دادن یک سوراخ شدگی رحمی یا در موارد انجام گرفتن متروپلاستی شکمی حاملگی باید حداقل به مدت سه سیکل به تأخیر انداخته شود. تا ترمیم رحم امکان پذیر گردد.

اگر چه زوجهای مبتلا به ناباروری در معرض خطر بالای عوارض زایمانی از جمله سقط خود به خودی قرار دارند. اما اختلالات موجود از نظر سقط جنین در بین سیکلها و طبیعی و القا شده، ارتباط با نحوه ی نظارت درمانی ندارد. اطلاعات فهرست بندی شده توسط جامعه ی تکنولوژیهای کمک با روی انجمن امریکائی طب باروری نشان می دهند که میزان سقط خود به خودی به دنبال GIFT بیشتر از این میزان به دنبال TVFET Gبیشتر از این میزان به دنبال TVFET است وابسته به سن بودن این پدیده ها، هنوز مشخص نشده است.

در زنان مبتلا به اختلالات تیروئید درمان با synthvoia در افراد هیپو تیروئید ممکن است. بویژه در صورت توأم بودن این اختلال با اختلالات قاعدگی و تخمک گذاری مفید واقع شود. سنجش میزان داروها تیروئیدی تا هنگام ایجاد شدن وضعیت یوتیروئید است همچنین، بروموگریپتین تنها باید در زنان مبتلا به هیپرپرولاکتینمی این درمان باید با سنجش و تنظیم مقدار دارو همواره باشد تا سطح پرولاکتین بیمار به حال طبیعی برسد این درمان طبی امروز بر سقط راجع جائی برای تجویز دارو ها تیروئیدی یا بروموکرییتین در زنان فاقد اختلالات تیروئیدی یا برولاکتین وجود ندارد

اختلالات اندوکرین

نارسایی مرحله ی لوئتال از طریق تحریک فولیکول زائی.تحریک عملکرد لوئتال و یا از طریق حمایت از مرحله لوئتال مورد درمان قرار گرفته است. این کار با القای تخمک گذاری بوسیله کلومفین لیترات گوناد و تروپین دیاوسگی انسان(hmg) و یا تجویز مکملهای پروژسترونی اگزون صورت گرفته است. کلومیفن سیترات با تقویت ترشح گوناد و تروپین سبب تسهیل فولیکول زائی و تولید پروژسترونی خود و با متصل شدن به گیرنده های استروژن در داخل اندومتر باعث پیدایش اختلالات مرحله لوتئال شود. گزارشهای ارائه شده در مورد افزایش میزان بروز سقط جنین در برخی از زنان تحت درمان القای تخمک گذاری ممکن است. ناشی از القا شدن کمبود مرحله لوتئال توسط کلومفین سیترات بوده باشند. بنابراین برای تایید این امر که نارسائی مرحلة لوتئال پیش از برای حاملگی درمان ضرورت شده است. تکرار بیوپسی اندومتر در خلال یک سیکل درمان ضرورت دارد فعالیت ضد استرژنی کنومفین سیتر است. ممکن است. اثر نامطلوبی را بر کمیت و کیفیت موکوس سرویکس اعمال کند. پس از تأیید شدن این امر که القای تخمک گذاری سبب اصلاح نارسائی مرحله ایجاد شده توسط لکومیفن را مد نظر دارد.

درمان:

اثر درمان بر میزان حاملگی در زنان مبتلا به نارسائی مرحله لوتئال به اشبات نرسیده است. با وجود این در موارد سقط جنین، القای تخمک گذاری در صورت به اثبات رسیدن نارسائی شدید مرحله ی لوتدال در نتیجه ی لیوپس: بیش از 5 روز خارج از فازی قابل توجیه خواهد بود. تحویز مکملهای پروژسترونی در نقایص خفیف تر مرحله ی لوتئال، روشی قابل قبول است (یعنی اگر نتیجه بیوپیسی 5-3 روز خارج از فاز باشد). اگر تجویز مکملها پروزسترونی برای حمایت از مرحله لوتئال انتخاب شود.

درمان با 50 میلی گرم پروژسترون دو با در روز تخمک گذاری آغاز شده و تا هفته 9-8 حاملگی ادامه داده شده اگر چه با استفاده از تزریقهای داخلی عضلاتی ممکن است. سطوح بالاتری از پروژسترون در خون محیطی حاصل شود. اما با مصرف شیافهای واژنیال پروژسترون سطوح داخل رحم بالاتر از پروژسترون مشاهده شده اند.

هم از گوناد وتروپینها و هم از Gnrh با موفقیت در درمان نارسائی مرحله ی لوتئال استفاده شده است. از روشهای دیگر برای تحریک تولید پروژسترون در مرحله ی لوتئال می توان به استفاده از تزریقات hcg (5000- 15000 واحد) هر 5-2 روز پس از غلیان LH در 8 هفته اول حاملگی اشاره کرد که البته کارآئی آن بطور یقین ثابت نشده است. و حتی ممکن است در صورت تجویز شدن دیر هنگام(در خلال مرحله لوتئال) سبب کاهش تولید پروژسترون شود.

القای تخمک گذاری ممکن است در زنان مبتلا به اختلالات هیپرآندورؤنی و ترشح بیش از حد LH از طریق سرکوب رهائی LH از هیپوفیز با القای Ghrh مؤثر واقع شود. حساسیت زدائی از هیپوفیز با استفاده آگونیتهای Ghrh. برای کاستن از میزان سقط جنین در زنان مبتلا به Pcis، گزارش شده است که دیاترمی لاپاروسکوپیک تجمدان میزان بروز سقط خود به خود را در زنان مبتلا Pcos کاهش می دهد.(16 درصد در برابر میزان مورد انتظار یعنی 40-30 درصد) تا انجام شدن مطالعات خوب طراحی شده آینده نگر و تصادفی کنترل شده، نباید اشتیاق شدیدی به درمان با آگونیستهای(nrh) و دیاترمی تخمدان برای درمان سقط جنین در زنان مبتلا Pcos پدیدار می شود. شواهدی دال بر این امر وجود ندارند که Ivf یا سایر روشهای کمک باروری(zift,Gief,Tui و غیره)بتوانند در پیشگیری از سقط راجعه در زنان فاقد دشواری در حامله شدن مؤثر واقع شوند. افزایش میزان بروز سقط خود به خود در اثر اختلالات کروموزومی به دنبال القای تخمک گذاری گزارش شده است.

6)عوامل متفرقه:

الف) داروها: تعداد زیادی از داروها و بویژه داروهای آنتی پروژسترون و آنتاگونستهای اسید فولیک از قبیل RU+86 و آمفوترین از عوامل شناخته شده سقط زاهستند با سقط خود به خودی ارتباط دارند داروهای ضد نئوپلاسم مانند سیکوفسفامید فلوئورواوراسیل و دو کمبولوبریکان در حیوانات سبب سقط می شوند تماس شغلی با این داروها در افراد تجویز کننده ی این عوامل شیمی درمانی در یک مطالعه با افزایش خطر سقط خود به خودی در ارتباط بوده است اما در مطالعات دیگر این ارتباط به اثبات نرسیده داروهای ضد تشنج مانند تری متاد بون و فنی توئین با ناهنجاری های مادر زادی ارتباط دارند اما فاقد ارتباط تماس با سقط خود به خودی هستند ولی اسید والپروئیک با سقط خود به خودی درارتباط است تماس با گازهای مورد استفاده در بی هوشی در خلال حاملگی با سقط خود به خودی در ارتباط بوده است در زنانی که در خلال حاملگی بیش از 2-1 جرعه در روز الکل مصرف می کنند هم در سه ماهه اول و هم در سه ماهه دوم حاملگی دو برابر این ميزان افراد کنترل است.

ب) لقاح در زمان نامناسب

از دیگر علل احتمالی سقط خود به خودی ممکن است لقاح در زمان نامناسب باشد که سبب بوجود آمدن یک جنین غیر طبیعی می شود این امر ممکن است ناشی از پیر شدن تخمک پیش از تخمک گذاری باشد که می تواند با دژ نره کردن DNA زمینه ساز آنوپلوئیدی شود شواهد زیاد، موجود در مورد مکانیسم احتمالی، از این یافته حاصل شده اند که در مواردی که تخمک گذاری پس از روز 18 سیکل قاعدگی رخ می دهد میزان جنینهای تریزومیک بیشتر از جنینهای دارای کاریوتیک طبیعی است. پیر شدن اووسیت ثانویه پس از تخمک گذاری سبب سقط می شود و همچنین انحرافات کروموزومی در اثر از بین رفتن یک پارچگی اوویست متحمل هستند و عدم جدا شدن کروموزومی می تواند به اختلالات کروموزومی منجر شود به سقط خودبه خودی بیانجامد. لقاح چند اسپرم که به پیدایش یک جنین تریپلوئیدی منجر می شود، در اوویستهائی که در سن بالاتری تخمک گذاری می کنند به علت اختلال واکنش کورتیکو گرانولر در اووریست پیر، متحمل تر است نشان داده شده است که اسپرم پیر حتی در جانوران تجربی نر و هم جانوران تجربی ماده، بیش از دست دادن قدرت باروری دست خوش شکستگی کروموزومی می شود. در صورتی که اسپرم به مدت 30 ساعت پیش از تخمک گذاری در دستگاه تناسلی خرگوش ماده قرار بگیرد، تکامل غیر طبیعی رویان در اثر اختلالات سیتوژنتیک رخ می دهد همچنین مشخص شده است که به تأخیر انداختن ورود اسپرم در موشهای صحرایی، تعداد حاملگیهای غیر طبیعی را افزایش می دهد. شواهدی دیگر در مورد دخالت لقاح غیر همزمان در زمینه سازی برای سقط جنین بر اساس بیشتر بودن شیوع لقاح های تریپلوئید در موارد فاصله دار بودن مقاربت از تخم گذاری به دست آمدهاند شواهدی در این وارد وجود ندارد.


نتيجه

سلامتي زنان وتحقيق وپژوهش دباره آنها ازشاخصه هاي مهم بهداشتي در سطح ملي است درکتاب ويليامز جلد دوم چنين برآورد شده که درسال 2002آمار حياتي کلا 336موردمرگ مادري شناسايي شده بود مرگ ومير مادري با سن ونژادارتباط دارد وبيشترين علل هاي مرگ وميرمادري مرتبط با حاملگي آورده شده است.

درحاملگي هاي نابه جا وسقطها ،خونريزي وعفونت علل اصلي مرگ مادر هستنددرطب بارداداري وزايمان تعدادي از موضوعات وجوددارندکه دراين زمينهاعوامل اجتماعي ،روند توليد مثل همه جوامعراتحت تاثير قرارداده مي دهند که اقتصادانان ،سياست گذاران ومنابع مذهبي بسياري ازاين موضوعات را تحريک کرده است.

دريکي دوسال گذشته دربين همشهريان مکرر مي شنيديم که دچار اين مشکلات(سقط جنين وناباروري)شده اندوبرآن شديم که در اين زمينه جستجوکرده تادر حد توان علت هاي اين بيماري ها وراه هاي درمان آن را بيابيم .

دراين نوشتار به اين نتيجه رسيديم که ناباروري علت هاي گوناگوني دارد ازجمله علل هايي که مربوط به مردان وعلل هايي که مربوط به زنان است ازجمله اختلالات کروموزومي که بيشترين علل هاي مشترک مي باشد عوامل ژنتيکي ،مثل گردنه رحم ،اختلال درتخمکگذاري و…امادرمورد درمان اين بيماري درمان قطعي گزارش نشده فقط يک سري توصيه ها (بيشتر بهداشتي)هستند به عنوان درمان ذکر کرده اند

درسقط جنين که به سقط جنین به تخلیه محصولات حاملگی پیش از هفته 20بارداری مي گويند

علت هايي ذکر شده ابتدا مهم ترين عواملي که درمردان وزنان وجودداشته سپس به گروه بندي سقط وبعد انواع سقط رابه طور مختصرذکر کرديم ودر بعضي جاهانيزتوصيه هايي شده اما هيچ کدام ازعوامل سقط به طور قطع ويقين ذکرنشده فقط به عنوان مهم ترين علل ها براي سقط ارئه شده اند

درپايان اينکه مادران عزيز بايدبه توصيه هاي پزشکي توجه کامل داشته واطلاعات پز شکي خود را بالا ببرند تابتوانند درسلامت خودوخانواده وجامعه تلاش داشته باشند.

منابع

1-بارداري وزايمان،ويليامز (1)،گروه مامايي دانشگاه علوم پزشکي شهيد بهشتي ،چاپ گلبان،نشر خسروي،نوبت چاپ سوم1385.

2- بارداري وزايمان،ويليامز (2) گروه مامايي دانشگاه شهيد بهشتي ،چاپ گلبان،نشر خسروي،نوبت چاپ سوم1385.3

3-پرستاري وبهداشت مادرانوزادان؛نويسنده فوزي،رضا ميرزايي،تهران1385.

4-بارداري (1)ويليامز،ترجمه دکتر بهرام قاضي جهاني، چاپ گلبان،نشر

5-کيستينر(اصول بيماري هاي زنان)ويرايش دکتر مرضيه وحيد دستجردي،تهران 1374.

6-فن کودکياري ؛مريم طباطبايي علوي،نشر کتابهاي درسي ايران،تهران 1385



[1] ویلیامز ج(2) ص 269

Normal 0 false false false EN-US X-NONE FA MicrosoftInternetExplorer4 yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ />

  • فرینا
    نظر از: فرینا
    1392/05/26 @ 11:10:07 ق.ظ

    فرینا [بازدید کننده]

    سلام.
    شما در قسمت عوامل جنینی در قسمت سقط های انوپلوئیدی نوشتین:
    95% از ناهنجاری های کروموزومی مربوط به خطاهای پدری هستند در صورتی که این 95% مربوط به خطا در گامتوژنز مادری هست و فقط 5% مربوط به خطاهای پدری هست لطفا تصحیحش کنین.
    صفحه 317 ویلیامز جلد 1.

  • 4 stars
    lh
    نظر از: lh
    1392/03/16 @ 01:04:13 ب.ظ

    lh [بازدید کننده]

    خط بدی نوشته وچشم درد گرفتم اما مطالب خوب بود ممنون…

نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.