به مناسبت شهادت امام رضا (ع) زیارت امام رضا(ع)

 

زیارت امام رضا ( ع ) 3

 

 

امام رضا ( ع ) در دوران حیات پربرکت خو یش فضایل و کرامات بس  یاری داشته که نقطه اوج آن ورود تاریخی آن حضرت ( ع ) به نیشابور است . اما این کرامات و برکات به دوران حیات آن حضرت محدود نبوده است و پس از شه  ادت وی نیز به تصریح علمای گرانقدر اسلام قبر شریف امام رضا ( ع ) از همان قرن سوم - چهارم هجری تا کنون  محل زیارت و توسل علمای اسلام و سایر مردم و صفا گرفتن از آن نقطه شریفه بوده است و بر اساس گزارش های آنان ، توسلات و زیارات مردم هر سال گسترده تر شده است . روایات زیادیکه  از پیامبر اعظم ( ص ) و سایر اهل بیت رسول خدا ( ع ) رسیده بر زیارت قبر امام رضا ( ع ) و مظلومیت و غربت آن حضرت تاکید داشته است ،این روایات باعث شده  چنین سیل خروشانی از مردم را به سمت مرقد آن حضرت روانه  و سبب احترام ویژه آنان به پاره تن رسول خدا ( ص ) شود . این گزارش ها حاکی از این مساله است که زیارت قبور اهل بیت ( ع  ) یک سنت موکد نبوی ( ص ) است و خط بطلانی است بر توهمات بی اساس د  شمنان اسلام است . 

حال برتکیه بر سیرتاریخی زیارت امام رضا ( ع )، دیدگاه علمای اسلام را بررسی می کنیم : قرن چهارم :ابتدا ابوبکر بن خزیمه شافعی و ابو علی ثقفی شافعی؛

حاکم نیشابوری شافعی می گوید از محمد بن مومل شنیدیم می گفت :روزی با پیشوای اهل حدیث ابوبکر خزیمه و ابوعلی ثقفی و دیگر مشایخ خود به زیارت مرقد علی بن موسی الرضا به طوس رفتیم ، آن ها بسیار به زیارت قبر علی بن موسی الرضا می رفتند ، محمد بن مومل می گوید : احترام و بزرگداشت و تواضع و گریه و زاری ابن خزیمه در کنار مرقد مطهر علی بن موسی ، همگی ما را شگفت زده کرد .نکته جالب و شگفت انگیز ادامه سخن راوی است که متاسفانه برخی آن را گزارش نکرده اند . راوی می گوید : این همه تواضع و احترامات ویژه ابن خزیمه به قبر امام رضا ( ع ) در حضور بزرگان خاندان سلطان و خاندان شاذان و گروهی از علویان نیشابور و هرات و طوس و سرخس انجام گرفت و همه آن ها شمایل و حرکات ابن خزیمه را به هنگام زیارت قبر امام رضا ( ع ) مشاهده و ثبت و ضبط کردند و از برخورد وی با امام و قبر شریف آن حضرت بسیار خوشحال شدند و به سبب چنین برخوردی که از امام العلماء سرزده بود ، از خوشحالی صدقه دادند و همگی اظهار داشتند : اگر این کار در زیارت قبور و گریه و زاری کنار قبور و تواضع به صاحب قبر سنت نبود و فضیلت نداشت هیچگاه ابن خزیمه چنین نمی کرد .

ابن حبان بستی شافعی :علی بن موسی الرضا ( ع ) از بزرگان اهل بیت و عقلا و نخبگان و بزرگواران بنی هاشم به شمار می رود . اگر از وی روایتی نقل شود واجب است حدیثش معتبر شناخته شود …. من بارها مرقد وی را زیارت کرده ام . زمانی که در طوس بودم هر مشکلی برایم رخ داد قبر علی بن موسی الرضا را -که درود خدا بر جدش و او باد - زیارت و برای برطرف شدن مشکلم دعا می کردم و دعایم مستجاب و مشکلم حل می شد . این کار را بارها تجربه کردم و پاسخ می گرفتم . خداوند ما را بر دوستی و محبت رسول خدا ( ص ) و اهل بیتش بمیراند .

محمد بن علی بن سهل شافعی : حاکم نیشابوری می گوید : از ابوالحسن محمد بن علی بن سهل فقیه شنیدم که می گفت : هیچ امر مهم دینی و دنیایی برای من روی نداد که به بارگاه امام رضا ( ع ) برای آن حاجت رفتم نزد قبرش خدا را خواندم جز آن که حاجت روا شد و خداوند مرا از آن غم رهانید …. و این عادتم شده که به آن در تمام اموری که بدان ها دچار می شوم بروم ، چرا که آن نزدم آزموده شده است .

با تشکر

 

یاران امام زمان و آرزوی شهادت


آرزوي بزرگ ياران خاصّ امام مهدي ـ ارواحنا فداه ـ به دوش کشيدن بار مسئوليت و به انجام رساندن وظايف و جهاد و شهادت در راه خداست چرا که معنا و مفهوم حقيقي شهادت را به شايستگي دريافته و ارزش آن در بارگاه خدا را آنگونه که بايد، شناخته اند.

حضرت صادق ـ عليه السلام ـ فرمودند:

«يدعون بالشهادة ويتمنّون أن يقتلوا في سبيل اللّه، شعارهم يالثارات الحسين»

براي خود و ديگران [ طلب شهادت مي کنند و آرزو دارند که در راه خدا کشته شوند و شعار آنان خونخواهي حسين ـ عليه السلام ـ است.
 
ياران او همه از جوانان خواهند بود

با نگاهي گذرا به تاريخ جوامع بشري، نقش دوران‏ساز و کليدي جوانان در غالب حرکت‏هاي فرهنگي و اجتماعي و نيز نهضت‏هاي حياتبخش پيامبران الهي کاملا آشکار و روشن است.

 تجربه تاريخ بيانگر اين مهم است که در هر حرکتي از استعدادهاي فکري و نهفته قشر جوان به صورت اصولي و صحيح بهره‏برداري شده است، دستاوردهاي بسيار مهم و ارزشمندي به دست آمده است.

 در مقابل، زماني که هدايت و رهبري گروه‏هاي جوان به دست افراد هوسران و قدرت‏طلب افتاده است، جنايات و تراژدي‏هاي بسيار دهشتناکي به وقوع پيوسته است. در حالي که، در تفکر ديني بها دادن و شخصيت دادن و اهتمام به جوانان بسيار توصيه شده است.

براي روشن شدن اين حقيقت، سزاوار است، سيره و عملکرد يکي از انبياء الهي در اين زمينه، با بهره‏برداري منفي رهبران مستبد از نيروهاي جوان در جنگ‏هاي جهاني اول و دوم مقايسه شود تا آن‏گاه پيامدهاي استفاده از ظرفيت‏هاي قشر جوان و نيز عدم استفاده و غفلت از آن آشکار گردد.

از اين‏نظر، وقتي مجموعه روايات مربوط به قيام حضرت مهدي (عج) را مطالعه مي‏کنيم، با اين حقيقت آشنا مي‏شويم که زمينه‏سازان اصلي ظهور و اصحاب و ياران خاص آن حضرت در جريان تلاش براي تشکيل حکومت عدل جهاني، جوانان خواهند بود.

 به عنوان مثال، يکي از شخصيت‏هاي وارسته و شجاعي که در آخرالزمان با هدف اصلاح وضع نابسامان جوامع اسلامي قيام خواهد کرد، فردي به نام «سيد حسني‏» است.

 به روايت امام صادق‏عليه السلام حسني يک جوان خوش‏چهره و نوراني است که علي‏رغم به دست آوردن قدرت و امکانات بسيار زياد، آن‏گاه که از ظهور حضرت مهدي‏عليه السلام آگاه مي‏شود، خود را به همراه سپاهيانش به امام‏عليه السلام مي‏رساند و با آن حضرت بيعت مي‏کند.

 به يک روايت، امام زمان (عج) به وسيله ايشان براي مردم مکه چند روز پيش از قيام پيامي مي‏فرستند…

گذشته از اين، وقتي حضرت علي‏عليه السلام به مناسبتي از ياران و اصحاب امام عصر (عج) سخن مي‏گويند، در توصيف ويژگي‏هاي آنان اين چنين مي‏فرمايند: ياران قائم (عج) همه از ميان جوانان خواهند بود.

 سالخورده در بين آنها بسيار کم است و نسبت‏سالخوردگان بر جوانان در بين اصحاب آن‏حضرت همانند سرمه‏اي براي چشم و نمک براي غذاست و کمترين بخش غدا را نمک تشکيل مي‏دهد. (1)

اين امر، ناشي از اين است که جوان به دليل داشتن فطرت پاک و صفاي باطن در درجه اول، از استعداد و ظرفيت‏بالاي درک و توان شناخت‏حقيقت‏برخوردار است.

 علاوه بر آن، به واسطه شجاعت و شهامت زيادي که دارد زودتر پذيراي حقايق مي‏شود و در مقابل آنها لجاجت و سرسختي بي‏مورد به خرج نمي‏دهد.

اوصاف منتظران جوان

در خصوص ياران حضرت حجت (عج) ويژگي‏ها و اوصاف ذيل بيان شده است:

برخورداري از علم و معرفت کامل و ايمان استوار، شهامت و شجاعت‏بي‏نظير، گذشت و فداکاري، شهادت‏طلبي، فروتني و تواضع در اوج برخورداري از قدرت و امکانات، حق‏مداري، عشق به امام‏عليه السلام، تبعيت و پيروي کامل از رهنمودهاي حضرت حجت (عج) و خيرخواهي به همنوعان و صفا و صميميت و…


آگاهي و شناخت ياران

از ويژگيهاي آنان، اوج آگاهي و عمق دانايي و درايت آنهاست دلهاشان به نور معرفت درخشنده و نور باران است. به راهي که مي روند يقين کامل داشته لذا همچون کنيزي که از مولاي خود اطاعت مي کند، از امام زمان ـ ارواحنا فداه ـ فرمانبرداري مي نمايند.

امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمودند:

«ورجال کانّ قلوبهم زبر الحديد، لا يشوبها شک في ذات اللّه أشد من الحجر . . . هم أطوع له من الأُمّة لسيّدها کالمصابيح . . . کانّ قلوبهم القناديل»

مرداني که دلهاشان بسان پاره   ي آهن است. در ايمانشان به خدا و وعده   ي او ذرّه اي ترديد ندارند و باور آنان از کوه سخت تر است . . . ايشان در فرمانبرداري از سالار خويش مطيع تر از کنيز نسبت به مولاي خود مي باشند. آنان بسان چراغهاي روشنگرند . . . دلهايشان بسان مشعلهاي پر نور است.

زيبا و ژرفترين توصيف براي يارن آن حضرت را در اين سخن زيبا مي توان ديد که مي فرمايد:  هرگز قلب آنان به ذره اي از شک آلوده نمي شود. و اين مقامي فراتر از فهم و درکهاست.

آمرين به معروف و پيکارکننـدگان بـا منکر

رسالت حضرت مهدي و ياران باوفايـش احياء ديـن خـدا و اتمام رسالت انبيا و اوليا و اصلاح زميـن که ظالمان و فاسدان با بدعت ها و ظلم هايشان روز خاکيان را مبـدل به شب ديجـوري کرده با شراره سـم ستمشان, سيماي سپيده را روشنـي بخشند و نقاب تزوير را از چهره مزوران برکشنـد و رسالتـش را در دو عنـوان سبز بسط در ((قسط)) و ((عدل)) خلاصه گـردانـد.

 ((يملا الارض قسطـا و عدلا کما ملئت ظلما و جـورا)). سيره رسـول گرامي اسلام و همه معصوميـن(ع) بر امر به معروف و نهي از منکر بود, و از بدو دوران کودکي تا واپسيـن لحظات حيات آن را پاس داشته اند. يعقـوب سراج, خدمت امام صادق(ع) مي رسد در حالـي که حضرت در کنار گهواره فـرزنـدش حضـرت مـوسـي بـن جعفـر(ع) ايستاده و با او سخـن مي گويد. يعقوب گويد:

 مـن نشستم تا امام از سخـن گفتـن با فرزندش فارغ شد, پـس بـرخـاستـم, امـام صـادق(ع) به مـن فـرمـود:
نزديک سرورت بيا و او را سلام گوي. مـن نزديک گهواره رفتـم و به کـودک سلام کردم, امام موسي بـن جعفر(ع) از درون گهواره با زباني فصيح و گويا سلام را پاسخ گفت فـرمـود:

 ((اذهب و تغيـر اسم ابنتک التـي سميتها امـس فانه اسـم يبغضه الله)) برو و آن نام را که ديروز بـر دختـرت نهاده اي تغيير ده زيرا ايـن اسم را خدا دشمـن دارد.

 آن گاه امام صادق(ع) فرمود: به دستور فرزندم عمل کـن تـا هـدايت يـابـي. مـن نيز به دستـور آن حضـرت عمل کـردم و نـام ((حميرا)) دختر يک روزه ام را تغيير دادم.))

بنابرايـن, يکي از اوصاف بارز ياران حجت, امر به معروف و نهي از منکـر مـي باشـد. امام صادق(ع) در تفسير آيه ((الذيـن ان مکناهـم فـي الارض اقامـوا الصلاه و آتـوا الزکاه و امـروا بالمعروف و نهو عن المنکـر و لله عاقبه الامـور)). مـي فـرماينـد:

 بـراي آل محمـد(ص) مهدي(ع) و اصحـاب او, خـداونـد متعال مشارق و مغارب زميـن را به تصرف آن ها درآورد, و ديـن را آشکار سازد, و خـداونـد متعال به وسيله او و يارانش بدعت ها و باطل را از بيـن مي برد, هم چنان که سفيهان حق را ميرانده باشند, تا جايي که اثري از ظلـم ديده نشـود و امر به معروف و نهي از منکر خـواهنـد نمـود و عاقبت کـارهـا به دست خـداست.
 
ايمان استوار ياران

ياران خاصّ حضرت مهدي ـ ارواحنا فداه ـ از نظر معنويّت و ايمان کامل و استوار و نداشتن ذرّه اي ترديد در دلها بي نظيرند. آنان در اوج يقين و اخلاصند و بخاطر قوّت و استواري و کمال ايمان به خدا، ذرّه اي ترس و دلهره در کران تا کران وجودشان نيست چرا که انسان به هر اندازه اي که ايمانش به خدا افزون گردد، به همان اندازه توان و تلاش او افزون مي گردد.

بر اين اساس ياران آنحضرت به هنگامي که به ميدان کارزار گام مي نهند نه کسي توان ايستادن در برابر آنان را دارد و نه پديده اي مي تواند مانع اجراي برنامه هاي نجات بخش و دستورات صادر شده از سوي فرماندهي بلند مرتبه   ي آنان گردد.

از امير مؤمنان ـ عليه السلام ـ آمده که فرمودند:

«کانّهم ليوث قد خرجوا من غاباتهم مثل زبر الحديد، لو انّهم همّوا بازالة الجبال الرواسي لازالوها عن مواضعها فهم الذين وحّدوا اللّه حقّ توحيده» .

آنها همچون شيراني که از بيشه   ي خود خارج شده اند بر گرد آن حضرت حلقه مي زنند آنان براستي مانند پاره آهني هستند که اگر بر متلاشي نمودن کوهها تصميم بگيرند آنها را نابود مي سازند. آنان خداي را آنگونه که شايسته است به يگانگي مي پرستند.

اگر در اين جمله که ـ کأنّهم ليوث قد خرجوا من غاباتهم  ـ براستي دقت شود وقتي شير از بيشه   ي خود خارج مي شود ديگر چه کسي جرأت مقابله با او را دارد.

امام صادق ـ عليه السلام ـ فرمودند: 


«إذا ساروا يسيرا الرعب امامهم مسيرة شهر»

هنگامي که به حرکت در مي آيند امواج رعب و وحشت يک ماه پيشتر از ايشان حرکت مي کند.

ايمان و اطاعت از رهبري

امامت و رهبري, از ارکان دين مبيـن اسلام و محـور و اساس همه کارها اعم از عبـادي و غيـرعبـادي است: ((و انه ليعلـم ان محلـي منها محل القطب من الرحا…)) و همه اعمال اعم از فـردي و اجتماعي به نـوعي وابسته به امامت است. لذا ايمان به رهبـري زمينه سـاز فلاح و رستگـاري مسلمـانان است.

هميـن ايمان و اطاعت از رهبري و پيامبر بـود که در مدتي بسيار کـم مسلمانان صدر اسلام از حضيض ذلت به اوج عزت رسيدنـد و پـوزه ظالمان و متکبران را به خاک ماليدند چرا که به فرمان خـدا به آن چه پيامبر مي فرمـود گردن مـي نهادنـد:

((و ما آتاکم الرسول فخذوه و ما نهاکـم عنه فانتهوا)) و بعد از رسـول خدا شيعيان اهل بيت همان عقيـده و ايمان را نسبت به ائمه اطهار داشته و ياران حجت(ع) در بالاتـريـن درجه آن نسبت به امام زمان ـ عليه السلام ـ دارنـد که ايـن عشق و ايمان در وجـود آن حضرت متمرکز گرديده:

 (( يتمسحـون بسرح الامام عليه السلام يطلبـون بذلک البـرکه)) ايـن عشق به امـام است که سـر از پــا نشناخته براي اطاعت و اجراي فراميـن او شب و روز را نمـي شناسنـد و در راه فرمان بـرداري او از يک کنيز نسبت به مـولايـش مطيع ترانـد و در هنگام خطرات بـراي دفاع از وجـود او جـانشـان را فـدا مـي کننـد:

 ((و يخفـون به يقـونه باءنفسهم في الحروب و يکفونه ما يويد… هم اطوع له مـن الامه لسيدها)) از وجـود مبـارکـش و آن چه متعلق به اوست تبـرک و شفـا مـي جـويند:

کيســت کـاشفتـه آن زلــف چـليپا نشود                         ديده اي نيست که بيند تـو و شيـدا نشود

ناز کن ناز که دل ها همه در بند تو اند                               غمزه کن غمزه که دلبر چو تو پيدا نشود
سر به خاک سر کوي تــو نهد جان از دست                      جان چه باشد که فــداي رخ زيبا نشــود

ايـن عشق و علاقه امام و يارانـش به حدي به هـم گره خورده که ((آن چه شخص امام بـدان وصف شده اند, آنان نيز به آن تـوصيف گشته اند:

 ((انهم اذا ساروا الرعب امامهم سيره شهر; هنگامي که به طرف مکانـي حـرکت مـي کننـد, تـرس از آنان پيشاپيـش در دل مـردمان افتـد.)) ((لايکفـون سيـوفهم حتـي يرضـي الله عزوجل; آنان دست از شمشيرهاي خـود در پيکار با دشمنان ديـن باز نمـي گيرند تا آن که خداي تعالي راضـي شـود.)) ايـن همه به سبب آن است که ياران مهدي شيعه کاملـي براي مـولاي خـود بـوده و افعال و صفاتشان مطابق افعال و صفات امام عليه السلام مي باشد.
 

ايمان ياوران مهدي (ع)

ايمـان از مهم تـريـن مـايه هـاي يک انسـان خـداجـــو است. پـايـداري, شجاعت, رشادت, ايثـار, فـداکاري و… يک انسان مـومـن ريشه در ايمان وي دارد. ياوران مهدي از مـومنانـي هستنـد که ايمانشـان آن ها را به مرحله اي رسانـده است که هرگـونه شک و ريبـي در دلشان راه نمـي يابـد.

 همان کسانـي که به نقل روايات در ترنـم روح بخـش تلاوت قرآن و مناجات شبانه آن ها هم چـون صداي زنبـوران عسل درهـم پيچيده و شب را تا به صبح به راز و نياز با خـداي خويـش مشغولنـد.

 و خودخـواهـي ها و منيت ها را در زير آسياب تهجـد سورمه کرده و با آن چشـم دل را روشـن نموده اند. خدا را با معرفت شناخته و ايمان به خـدا در اعماق جانشان نفـوذ کرده است. لذا در راه ايمان و اجراي فراميـن الهي از هيچ مانعي هراس ندارند و از سرزنش هيچ سرزنش کننده اي بيم به دل راه نمي دهند. چنان که صادق آل محمد(ص) از قرآن کريـم اوصاف آن ها را بيان داشته و به ايمان آن ها و راهشـان سفـارش مـي کننـد:

 سليمان بـن هارون مي گويد: به آن جناب عرضه داشتـم بعضي از ايـن عجليان گويند که شمشير رسول خدا(ص) نزد عبدالله بـن حسـن است! فرمود: به خدا سـوگند, نه او و نه پدرش با هيچ يک از دو چشمانـش آن را نديده, مگر آن که پدرش آن را نزد حسيـن(ع) ديده باشد, و البته براي صاحب ايـن امر محفـوظ است, پـس, مبادا به راست و چپ روي آوري, که به خدا سوگند امر روشـن است.

 به خدا سوگند اگر اهل آسمان و زمين هم دست شوند که ايـن امر را از جايگاهي که خداوند آن را در وي قرار داده بـرطرف سازند نخـواهند تـوانست, و چنان چه همه مردمان کفر ورزنـد تا جايي که هيچ کـس باقي نماند; همانا خداوند براي ايـن امر کساني را خـواهد آورد که او شايستگان آن باشنـد.

سپـس فـرمـود: آيا نمـي شنـوي که خـداونـد مـي فرمايد: ((اي کسانـي که ايمان آورده ايد هر کدام از شماها از ديـن خـود مرتد شـويد پـس به زودي خداوند قومي را که دوست مي دارد و آن ها نيز خدا را دوست مي دارند و نسبت به مـومنان فروتـن و بر کافران سرافراز و مقتدرند به نصـرت اسلام بـر مـي انگيزد…)) تا آخـر آيه را تلاوت فرمـود و در آيه ديگر فرمود: ((پـس اگر ايـن قوم به آن کفر ورزند, همانا قـومي را که هرگز به آن کافر نشوند بر آن برگماريم)).
سپـس حضرت فرمود: همانا (اهل) ايـن آيه همان اهل آن آيه مي باشند.)) آيه اي که امام صادق ـ عليه السلام - آن را تلاوت فـرمـوده انـد اوصاف مـومنانـي که بـايـد ايـن رسـالت بزرگ را انجـام دهنـد چنيـن بيـان مـي دارد:
1ـ آن ها به خـدا عشق مي ورزند و جز به خشنـودي او نمـي انديشنـد: ((يحبهم و يحبونه
2ـ در برابر برادران دينيشان خاضع و فروتـن هستند: ((اذله علي المـومنيـن
3ـ نسبت به کـافـران ستـم گـر و کج انـديـش, سـرسخت, خشـن و سـرافـرازنـد:

 ((اعزه علي الکافرين)); 4ـ براي بسط عدل و اجراي فراميـن الهي همـواره در راه جهاد فـي سبيل الله هستنـد: ((يجـاهـدون فـي سبيل الله)); 5ـــ در جهت نابـودي کافران و برچيدن بساط ستـم گران کوشا و از هيچ ملامتي پروا ندارند: ((و لايخافون لومه لائم)).
ايـن ها همه از اعتقاد به خـدا و ايمان به مقصـد و ميل به هـدف آن ها نشاءت گرفته و از آن ها انسان هايـي ساخته که در حقيقت علاوه بر قدرت جسمانـي چنان شهامتي دارند که از شکستـن سنت هاي غلط و مخالف با اکثريتـي که راه انحراف را پيـش گـرفته انـد, و با تکيه بـر کثـرت عددي خـود ديگـران را به استهزا مي گيرند, پروايـي ندارنـد. بسياري از افراد را مـي شناسيـم که صفات ممتازي دارنـد, اما در مقابل غوغاي محيط و هجـوم افکار عوام و اکثـريت هاي منحـرف بسيار محافظه کار, ترسـو, و بـي جرئتند, و زود در مقابل آن ها ميدان را خالي مـي کنند, در حالـي که براي يک رهبر سازنـده و افرادي که بـراي پياده کردن افکـار او وارد ميـدان مـي شـونـد, قبل از هـر چيز چنيـن شهامتـي لازم است.
عوام زدگـي, محيطزدگـي, و امثال آن که همگـي نقطه مقابل ايـن امتياز عالـي روحي هستند, سد راه بيش تر اصلاحات محسوب مي گردند.)) آري به دست آوردن ايـن امتيازات و موفقيت ها در هر درجه اي که باشد علاوه بر کوشـش خـود فرد, مرهون فضل خـداوند است که به هر کـس بخـواهد و شايسته بيند عطا کنـد و حاصل لطف اوست: ((ذلک فضل الله يـوتيه مـن يشـاء)).

 

 

حماسه قیام 19 دی به روایت اسناد ساواک

 

حماسه قیام 19 دی به روایت اسناد ساواک

 پس از سخنرانی نوری مردم از منزل وی بیرون آمده و در خیابان شروع به راهپیمایی کردند. نزدیک چهار راه ارم که رسیدند چند نفر شروع کردند به شکستن شیشه‌های بانک صادرات و حمله کردند به حزب رستاخیز و اتومبیل‌هایی که جلوی حزب پارک شده بود و اتومبیل پلیس که جلوی کلانتری یک ایستاده بود و آنها را با سنگ و چوب شکستند.
19‌ دی سالروز قیام خونین مردم قم است، روزی که روزنه‌ها را به عاشورا گشود و کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا را در قم رقم زد و برگ زرین و سرنوشت ساز را در تاریخ انقلاب اسلامی گشود که توانست طومار رژیم جابر و ستمکار شاهنشاهی را از تاریخ ایران برچیند.

با توجه به اهمیت روز 19 دی در تاریخ انقلاب اسلامی و جهت آشنایی نسل حاضر با استناد به اسناد ساواک در خصوص این حادثه، مروری داریم بر اتفاقات و حوادث این قیام خونین، برای این منظور و با استفاده از مطالب مرکز اسناد انقلاب اسلامی سعی کردیم گوشه‌هایی از مجاهدت و اهداف متعالی حماسه سازان 19‌ دی به تصویر کشیده شود.

آنچه می خوانید گزارش روزهای 18، 19 و 20 دی ماه به روایت اسناد و گزارشهای ساواک درآن زمان است.

- گزارش روز اول (18 دیماه 56)

ساعت 9 صبح روز 18 دیماه 56 در مدرسه خان قم یک بریده روزنامه اطلاعات را که به قلم احمد رشیدی مطلق تحت عنوان ایران و استعمار سرخ و سیاه راجع به ( آیت الله ) خمینی مطالبی نوشته بود به دیوار الصاق کرده بودند و طلبه‌ها دور بریده روزنامه جمع شده و چون جمیعت زیاد بود و همه نمی‌توانستند بخوانند لذا یک نفر که جلو بود شروع کرد با صدای بلند به خواندن تا رسید به نام روح الله خمینی، طلبه‌ها با صدای بلند صلوات فرستادند و از همانجا شعار و تظاهرات شروع شد.

جمعیت که حدود 500 نفر بودند از مدرسه خان بیرون آمدند و قصد داشتند به صحن وارد شوند که فراش‌ها فورا درب‌های صحن را بستند و طلبه‌ها مقداری شعار جلوی صحن داده و گفتند بروید منزل آیت الله گلپایگانی. طلاب همگی به منزل آیت الله گلپایگانی رفتند به طوری که منزل مذکور پر از طلبه و افراد شخصی شد.

(آیت الله) گلپایگانی پشت میکروفون رفت و پنج دقیقه سخنرانی کرده و گفت، دیشب روزنامه را برایم خواندند. خیلی ناراحت شدم. مدتی است که به دین و روحانیت جسارت می‌کنند. دستگاه‌ها می‌گویند روحانیت با ما بودند در صورتی که همه مراجع با برنامه آنها مخالف هستند و این را همه می‌دانند و حالا هم مخالف هستیم و بعدا هم مخالف خواهیم بود و تلگرافاتی که ما برای آنها کردیم الان هم رونوشتش درتلگرافخانه موجود است.

بعد طلبه‌ها را نصیحت کرد که باید متحد باشید اختلاف را کنار بگذارید اختلاف بین ما از آمدن کارتر به ایران بدتر و زیان ‌آورتر است. آنها از اختلافات ما استفاده می‌کنند. قبل از اینکه شما بیایید من داشتم نامه می‌نوشتم برای آیت الله خوانساری که جلوی این کارها را بگیرد، چون من شخصا بادستگاه رابطه ندارم. درس‌ها را تعطیل کردیم ولی نباید که به همین جا اکتفا کنیم. ما باید با آقایان دیگر هم صحبت کنیم تا آنها هم با ما اقدام کنند.

سخنرانی (آیت الله ) گلپایگانی که تمام شد جمعیت به طرف منزل حرکت کردند و در مسیر خیابان شعار می‌دادند که مأموران با اتومبیل به تظاهرکنندگان حمله کردند. آنها هم به مأموران سنگ پرتاب می‌کردند تا به منزل شریعتمداری رسیدند. در منزل ایشان طلبه‌ای بنام سید کاظم کشمیری بلند شد و گفت “حضرت آیت الله الان که ما از منزل آیت الله گلپایگانی به منزل شما می‌آمدیم سرهنگ جوادی دستور شلیک داد و با تراکتور به ما حمله کردند. شما به درد دل طلبه‌ها برسید".

بعد شریعتمداری سخنرانی کرد و گفت: “چون من مریض هستم نمی‌توانم صحبت کنم ولی امروز صبح روزنامه را خواندم خیلی متأثر شدم و باید این شخصی که توهین کرده مجازات شود. ما اقدام می‌کنیم حرف ما را گوش نمی‌دهند ولی این را بدانید این‌ها همه به ضرر خودشان است چون همه مردم، ایشان(آیت الله) خمینی را می‌شناسند ولی شما آرام و متحد باشید. معلوم می‌شود شما ما را قبول دارید که به اینجا آمدید پس بگذارید ما با آقایان مشورت کنیم تا ببینیم چه باید کرد.

سخنرانی شریعتمداری که تمام شد چون مقارن با ظهر بود لذا اعلام کردند عصر ساعت 3 در منزل آقای نجفی جمع شوید. ساعت 3 طلبه‌ها در منزل آیت الله نجفی جمع شدند. آیت الله نجفی سخنرانی کرده و گفت: من ایشان (خمینی ) را خوب می‌شناسم ما چند سال است با هم رفیق هستیم. ایشان با این حرف‌ها کوچک نمی‌شود. من اقداماتی کرده‌ام و نامه برای آقای نوری در تهران نوشته‌ام که ایشان هم اقدام کند.

بعد از اتمام سخنان نجفی طلاب به منزل سید صادق روحانی و آقا مرتضی حائری رفتند. شب بعد در نماز مغرب وعشاء در مسجد اعظم گفته شد که آقای حائری سخنرانی می‌کند ولی حائری به طور ایستاده پای منبر چند کلمه صحبت کرد و اظهار داشت: صلاح نیست ما در مسجد اعظم سخنرانی کنیم چون اینجا را هم مثل مدرسه فیضیه می‌گیرند. اگر بنا باشد صحبت کنیم در جای دیگر صحبت خواهیم کرد والسلام.

به محض اتمام سخنرانی حائری شعار درود بر خمینی ـ مرگ بر این حکومت یزیدی شروع شد و مردم از مسجد به طرف خیابان موزه بیرون آمدند. جلوی درب مسجد مأموران آماده بودند. طلبه‌ها به محض مشاهده مأموران با دست به طرف آنها اشاره کرده و فریاد می‌زدند مزدور برو گمشو. در تظاهرات آن شب به عنوان اعتراض حدود 100 روزنامه اطلاعات را پاره کردند و در ضمن به عنوان اعتراض نسبت به توهینی که در روزنامه اطلاعات به (آیت الله) خمینی شده بود کلیه درس‌های حوزه تعطیل بود.

- گزارش روز دوم (19 دیماه 56)

روز19 دیماه 56 هم مانند روز هجدهم به عنوان اعتراض نسبت به مقاله روزنامه اطلاعات که به (آیت الله )خمینی اهانت کرده بود، درس‌های حوزه علمیه قم تعطیل بود و بازار قم و مغازه‌های اطراف بازار و اکثر مغازه‌های خیابان‌ها تعطیل بودند.

ساعت حدود 10 صبح طلبه‌ها که در مسجد اعظم و مدرسه خان اجتماع کرده بودند بطور دسته جمعی به منزل شیخ هاشم آملی رفتند. (آیت الله) آملی خیلی مختصر و در چند کلمه گفت “ما این اهانت را محکوم می‌کنیم و ساکت نمی‌نشینیم. من پیشقدم شده با آیات و مراجع دور هم می‌نشینیم و تصمیم می‌گیریم که چه باید بکنیم. حرف‌هایی داریم که در اینجا صلاح نیست بگویم. ما کارهای شما را تحسین می‌کنیم. همه شما را دوست داریم. به خاطر شماهاست که ما را می‌شناسند".

شما هم متحد باشید. پس از سخنرانی (آیت الله) آملی طلاب به منزل علامه طباطبایی رفتند و علامه طی چند کلمه برنامه دولت را در این مورد محکوم کرد. سپس (آیت الله) شیخ محمد یزدی رشته صحبت را به دست گرفته و گفت “چرا احساسات مردم را ندیده می‌گیرند آیا نمی‌دانند مردم بیدار هستند. یک نفر مجهول الهویه مقاله‌ای در روزنامه این مملکت می‌نویسد و یا در روزنامه‌های قبل اهانت می‌کردند اینها به ضرر خودشان است".

پس از سخنرانی (آیت الله) یزدی طلاب از منزل علامه به مدرسه امیرالمؤمنین رفتند و در آنجا آقای (آیت الله ) ناصر مکارم شیرازی سخنرانی کرد و گفت “بدانید که در صدر اسلام تاکنون برنامه همین‌طور بوده و به پیغمبران اهانت می‌کردند تا این زمان که بر می‌دارند در یک کاغذ پاره به مرجع بزرگ توهین می‌کنند. در اینجا به آقای خمینی توهین نشده چون ایشان را همه می‌شناسند به مراجع دیگر توهین شده زیرا غیر از ایشان سایرین را جزو خودشان می‌دانند پس به ما توهین شده است".

وی اضافه کرد “بیایید متحد باشیم و دست بدست هم بدهیم اگر قرار باشد بمیریم همه با هم بمیریم و اگر هم زنده باشیم با هم زنده باشیم” و سپس نوشته روزنامه را محکوم کرد. بعد از سخنرانی مکارم طلاب به منزل وحید خراسانی رفتند. در آنجا ابتدا هادی مروی داماد خزعلی صحبت کرده و از مقامات دولت خواست نویسنده مقاله را محاکمه کنند بعد وحید خراسانی شروع به صحبت کرد و در ضمن “صحبت خمینی را تشبیه به نور کرد که اگر کسی پا روی نور بگذارد نور خاموش نمی‌شود” و سپس شعری خواند که مفهومش این بود که آب دریا به دهان سگ نجس نمی‌شود.

پس از سخنرانی (آیت الله) وحید طلاب از منزل وی بیرون آمده به طرف بازار حرکت کردند و چون ظهر شده بود و مأموران هم بازار را محاصره کرده بودند عده‌ای داخل بازار شدند و از درب دیگر بیرون آمدند و عد‌ه‌ای هم داخل بازار نرفتند و در خیابان پراکنده شدند.

ساعت چهار بعد از ظهر طلاب که مجددا درمسجد اعظم و مسجد خان اجتماع کرده بودند به طرف خیابان ارم و صفائیه حرکت کرده و به منزل حسین نوری رفتند.

درآنجا (آیت الله) نوری همدانی سخنرانی کرده و گفت: اگر در جراید این قبیل حرف‌ها تکرار شود مراجع تصمیم جدی خواهند گرفت. و مقداری در این زمینه صحبت کرد. پس از سخنرانی نوری مردم از منزل وی بیرون آمده و در خیابان شروع به راهپیمایی کردند. نزدیک چهار راه ارم که رسیدند چند نفر شروع کردند به شکستن شیشه‌های بانک صادرات و حمله کردند به حزب رستاخیز و اتومبیل‌هایی که جلوی حزب پارک شده بود و اتومبیل پلیس که جلوی کلانتری یک ایستاده بود و آنها را با سنگ و چوب شکستند.

دراین وقت مأموران به جمعیت حمله کردند و مردم هم مقاومت کرده با سنگ و چوب به مأموران حمله کردند. مأموران ناچار شدند که تیراندازی کنند. با اینکه مأموران مرتب تیراندازی می‌کردند ولی طلبه‌ها متفرق نمی‌شدند و همچنان شعار می‌دادند و به طرف مدرسه خان می‌آمدند. نزدیک چهار راه مدرسه خان ژاندارم‌ها رسیدند و با سنگ و چوب به طلاب‌ها حمله کردند. در اینجا طلاب شعار مرگ بر خاندان پهلوی را شروع کرده و از داخل گذرخان به طرف محلات داخل شهر رفتند.

گزارش روز سوم به روایت اسناد ساواک (20 دیماه 56)

1ـ حدود ساعت 8 صبح جاری آیت الله گلپایگانی در بیمارستان گلپایگانی حاضر و از مجروحین عیادت نموده است.

2ـ اعلامیه ‌ای به امضا جوانان مسلمان مبنی بر تشکر و سپاسگذاری از بازاریان که به حمایت از تظاهر کنندگان بازار را تعطیل کرده‌اند کپی شده در مدرسه‌خان و بازار در تعداد معدودی توزیع گردیده است.

3- شایع بود که عده‌ای از متعصبین مذهبی از حومه قم جهت کمک به تظاهر کنندگان به شهر خواهند آمد که مراتب را به ژاندارمری اعلام لکن تاکنون خبر مزبور مورد تأیید قرار نگرفته.

4ـ تلفن‌های ناشناسی که به بانک ملی و دادگستری و آموزش و پرورش شده مبنی بر اینکه کارمندان را مرخص کنید زیرا در ادارات مذکور بمب نصب شده و اضافه شده که از شهربانی تلفن می‌کنند.

5ـ تحریکات شدیدی به وسیله شیخ محمد یزدی مبنی بر راهپیمایی و ترک نماز آیات و تعطیل بازار آذربایجان و اصفهان به حمایت از روحانیون تلگرافی به وسیله شریعتمداری و گلپایگانی ارسال شد.

6ـ تجمع آیات در منزل آیت الله شریعتمداری به منظور اتخاذ تصمیم در زمینه وقایع اخیر که جلسه هنوز تشکیل است.

7ـ به قرار اطلاع تأیید نشده قرار است مهندس بازرگان جهت رسیدگی به وضع کشته شدگان و مجروحین وقایع اخیر قم با نماینده صلیب سرخ بین المللی درتهران تماس حاصل نماید.

8 ـ تجمع حدود هزار نفر درجلوی بیمارستان‌های نکویی و کامکار و گلپایگانی به منظور اخذ جنازه‌های مقتولان که با مداخله پلیس متفرق گردیدند.

9ـ در حال حاضر حدود دو هزار نفر در کوچه‌های اطراف منزل آیت الله گلپایگانی تجمع و مبادرت به دادن شعارهای مضره نموده و از گلپایگانی درخواست تحویل جنازه‌های مقتولان را می‌نمایند که به محض مواجهه با پلیس درکوچه‌های فرعی متفرق و مجددا اجتماع می‌نمایند که این عمل تاکنون بیش از ده نوبت تکرار گردیده است.

10ـ سه برگ اعلامیه تحت مضامین 1) فردا ساعت 8 صبح بازار تهران را فراموش نفرمائید 2) ساعت سه بعد از ظهر روز جاری درمنزل شیخ حسین نوری جمع شوید 3) الساعه به منزل آیت الله گلپایگانی مراجعه نمایید در مدرسه خان و بعضی نقاط دیگر الصاق گردیده است.

11ـ تعداد تظاهرکنندگان در حال حاضر که به طور موضعی عمل می‌نمایند متجاوز از پنج هزار نفر است.

12ـ به وسیله مأموران انتظامی تا ساعت 13 دو نفر طلبه مظنونا بازداشت گردیده‌اند.

13ـ کلیه مغازه‌های واقع در بازار و اغلب مغازه‌های خیابان‌های قم طی روز جاری تعطیل بوده است.

14ـ طی روز جاری پلیس جهت مقابله با تظاهرکنندگان منحصرا از گاز اشک آور استفاده و تا این ساعت تیراندازی به عمل نیامده و تلفاتی گزارش نشده است.

 

 

تشیع و تاریخچه آن

 

تشیع و تاریخچه آن

اگر بخواهیم به شناختی مبتنی بر حقیقت نسبت به شیعه دست پیدا کنیم، پیش از هر چیز لازم و واجب است تا اسلام را نيکو بشناسیم و سپس تشیع را بر اساس آن تعریف نماییم. اسلام، ایمان داشتن به الوهیت، وحدانیت و ربوبیت ذات مقدس خداوند و سپس بر مبنای این اعتقاد، ایمان داشتن به تمامی رسولان تا خاتمشان (پیامبر اسلام، حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم)) و ایمان داشتن به احکام اسلام (که بر آمده از سنت پیامبر است) و ایمان و تصدیق قرآن (کتاب آسمانی مسلمانان) و همچنین عقیده داشتن به معاد، حساب، ثواب و عقاب روز قیامت می‌باشد و تشیع آنست که بعد از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مصدر دریافت عقاید و معارف و احکام اسلام، اهل بیت آن حضرت هستند. شیعه کسی است که در تمام امور چه با زبان و چه با عمل، مطیع و فرمانبردار معصومین (نبی اکرم و اهل بیت (علیهم السلام)) باشد و به فرمان عقل و فطرت الهی خویش، پا جای پای آنها بگذارد.

چون به قاموس شیعه می‌نگریم، درمی‌یابیم که در دیدگاه آنها شیعه واقعی کسی است که در همه کارها از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و به دنبال ایشان از امیر المؤمنین، علی (علیه السلام) و سایر ائمه، پیروی نماید که به حق، یک نور واحد و پیروان صدیق پیامبرند و همانند نفس شریف ایشان از هرگونه خطا و اشتباه مصونند.

شیعه در لغت به معنی پیرو می‌باشد و چون اولین امام و مقتدای شیعیان پس از نبی گرامی اسلام، امیر المؤمنین، علی (علیه السلام) می‌باشد، لذا این گروه را به آن بزرگوار منتسب می‌نمایند و در تمامی جهان با نام شیعه علی (علیه السلام) به معنای پیرو علی (علیه السلام)، شیعیان را می‌شناسند. اما به راستی ریشه این اعتقاد و این طرز تفکر در کجاست و در کدامین صفحه تاریخ، اولین اثر آن به چشم می‌خورد؟

از لحاظ شریعت از همان اوان ظهور و بعثت نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، حضرت در مواقف مختلف، از یوم الانذار و دعوت خویشاوندان نزدیک خود به اسلام گرفته تا غدیر و اعلان ولایت امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب (علیه السلام) در محل غدیر خم، بارها و بارها مردم را به رجوع به اهل بیت دعوت نمود و ولایت و جانشینی آنها را پس از خود و از جانب خداوند ابلاغ فرمود. حتی بنا بر سخنان اهل تسنن اولین شخصی که واژه شیعه را به کاربرد، شخص رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) بود که در موارد متعدد این کلمه را در مورد پیروان امیر المؤمنین (علیه السلام) استفاده نمود که ذکر چند مورد از آنها مفید فایده است.

1-      جابر ابن عبدالله انصاری - یار و صحابی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) - گوید: “در خدمت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بودیم که امیر المؤمنین (علیه السلام) وارد شد. پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: “قسم به کسی که جانم در دست اوست، این فرد و شیعیانش (پیروانش)، در روز قیامت رستگارانند. و سپس آیه سوره بینه نازل شد.”

2-      ام سلمه - همسر پیامبر - نقل می‌کند که نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: “ای علی، تو و اصحابت در بهشتید، تو و شیعیانت در بهشتید.

حال، انصاف را در مورد افرادی که شیعه و اختصاص آن به پیروان امیر المؤمنین (عليه السلام) را، در زمان عثمان (خلیفه سوم اهل تسنن) می‌دانند و یا آنرا، ساخته دست ایرانیان می‌پندارند، قاضی قرار می‌دهیم. از آنچه که ذکر شد و روایتی منتسب به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) که فرمود امت من به 73 فرقه تقسیم می‌شوند و تنها 1 فرقه بر حقند (این روایت مورد اتفاق فرق اسلامی است)، نتیجه می‌شود که پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) در زمان حیات خویش، واقف به اختلاف امت بعد از خویش بوده است و هماره سعی بر آن داشته تا مشخصات صراط مستقیم و راه صحیح و ویژگیهای آن را تبیین نماید تا حق‌جویان و واقع‌نگران، حتی اگر قرنها بعد، دیده خود را به روی سیره و سنّت او گشودند، بتوانند متمسک به ریسمانی محکم گردند و بر صراط مستقیم حق قدم گذارند.

عده‌ای دیگر از کینه‌توزان و یا غافلان، تشیع را زاییده اوهام عبدالله بن سبای یهودی می‌دانند که نه تنها بنابر دلایل ذکر گردیده، انتساب بنیانگذاری تشیع به رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و به امر الهی (چرا که طبق نص صریح قرآن، آن حضرت از جانب خود، چیزی نمی‌گوید)، روشن گردید؛ بلکه در جواب این عده می‌توان گفت که اگر به قول شما تشیع دست‌پرورده این یهودی‌زاده به اسلام گرویده باشد، پس چرا در این مکتب، از او نه تنها به خوبی یاد نمی‌شود بلکه در برخی کتب روایی شیعی، او ملعون و مغضوب حق ذکر گردیده و حتی برخی از علمای شیعی جعلی بودن و عدم وجود خارجی او را با براهین قطعی اثبات نموده‌اند؟

ما شیعیان همواره و در تمامی مراحل از درگاه خداوند مسألت داریم که حق را فرارویمان قرار دهد و ما را از دام تعصبات کورکورانه محفوظ بدارد و چراغ عقل را روشنی‌بخشمان نماید.

خواص باور نکردنی شلغم

 

خواص باور نکردنی شلغم 

خواص باور نکردنی شلغم

با توجه به شروع شدن فصل سرما و لزوم دانستن اینکه استفاده از چه گیاهان برای جلوگیری از ابتلا به سرما خوردگی و یا در صورت ابتلا به این قبیل بیماریها مصرف آنها مفید می باشد از بخش گیاهان دارویی میوه جات و خوراکیهایی را به شما معرفی خواهیم کرد که هم با خواص آنها بیشتر آشنا شوید و هم از خواص اعجاب انگیز آنها استفاده کافی را برده و سلامتی را با مصرف گیاهان دارویی از آن خود نمایید.
در ضمن برای اطلاعای بیشتر درباره داروهای گیاهی و گیاهان دارویی می توانید به بخش های مربوطه مراجعه نمایید و ما را با نظرات سازنده خود راهنمایی نمایید.
در این مقاله شما را با شلغم بیشتر آشنا خواهیم کرد.
شلغم TURNIP
نام علمی Brassica Napus
گیاه شناسی
شلغم گیاهی است با برگهای ناصاف و بریدگیهای زیاد به رنگ سبز و سفید . ریشه آن غده ای و به شكل های گرد و یا دراز به رنگ سفید با لكه های بنفش می باشد .
میوه شلغم مانند غلافی باریك و دراز است كه در آن چند دانه سیاه وجود دارد . شلغم در هوای سرد بسیار خوب رشد می كند و شاید علت آن باشد كه برای درمان بیماریهایی كه در فصل سرما زیاد است و بیماریهای تنفسی بكار می رود .
خواص داروئی:
شلغم از نظر طب قدیم ایران گرم و تر است
خواص شلغم آنقدر زیاد است كه می توان گفت این گیاه برای هر دردی درمان است و اگر مردم می دانستند كه این گیاه چقدر فایده درد تمام باغچه های خانه خود را شلغم میكاشتند و هر روزه از آن استفاده می كردند .
1)شلغم مقوی است
2)شلغم اشتها آور است
3)شلغم ضعف جنسی را درمان كرده و اسپرم را زیاد می كند
4)شلغم سرفه را تسكین می دهد
5)ترشی شلغم بهترین نوع ترشی است زیرا مقوی معده و روده ها و اشتها آور است
6)آب شلغم قند خون را پائین می آورد
7)تخم شلغم را اگر سرخ كرده و بخورید برای ضعف جنسی موثر است
8)اگر گلو درد دارید آب پخته شلغم را قرقره كنید
9)خوردن آب شلغم درمان كننده جوش صورت است
10)آنهایی كه حافظه ضعیف دارند حتما باید شربت بخورند زیرا ثابت شده است كه شلغم حافظه را تقویت می كند
11)شلغم شب كوری را درمان می كند
12)شلغم بعلت داشتن ویتامین B1 علاج كم خونی است
13)شلغم برای رشد و نمو استخوانها مفید است بنابراین زنان باردار وشیرده حتما باید از آن استفاده كنند .
14)زن حامله ای كه در مدت بارداری شلغم خورده باشد بچه اش زودتر رشد كرده ، زودتر حرف می زند و حتی زودتر راه می افتد و در مقابل امراض مقاومت بیشتری خواهد داشت .
15)آنهایی كه غده تیروئیدشان كم ترشح می كند باید حتما شلغم بخورند زیرا شلغم بعلت داتشن ید فراوان ترشحات غده تیروئید را تنظیم می كند .
16)شلغم مهمترین گیاه ضد سرطان است و حتی گسترش سرطان را متوقف می كند .
17)شلغم درمان بسیاری از بیماریهای پوستی است
18)شلغم پخته بهترین دارو برای برونشیت است
و بالاخره سعی كنید كه در فصل زمستان برای پیشگیری از سرماخوردگی و بیماریهای تنفسی اقلا چند بار در هفته شلغم بخورید شلغم پخته بهترین صبحانه است . بدن را تمیز كرده و مواد سمی را ازبدن خارج می سازد .همانطور که در بالا گفته شد آب شلغم خام خواص بیشتری از شلغم پخته دارد بشرطی كه معده شما را ناراحت نكند .
خواص شلغم از نظر احادیث :
هیچکس نیست مگر آنکه رگی از جذام در او است و شلغم آنرا ذوب میکند و روایت شده که آن را در فصلش بخورید که هر دردی را از شما میبرد.

 با تشکر