مدرسه علمیه حضرت زینب س دهدشت
حافظان ولایت
حافظان ولایت
بوی جدایی می رسد از گریه هایم
بر درد هجرانت حسین جان مبتلایم
در این دو ماهی که عزادار تو بودم
آیا قبولم کرده ای ای مقتدایم؟
با این گناهان بزرگ و بی شمارم
لایق نبودم تا کنی آقا صدایم
امّا ز لطف و مرحمت دستم گرفتی
از مجلس روضه نکردی تو جدایم
رزق حلالم گریه بر داغ تو بوده
آن گریه هایی که بُوَد آب بقایم
یادش به خیر در اوّلین روز مُحرّم
سوز دل و اشک و نوا کردی عطایم
یادش به خیر هنگام هیئت بین گریه
حس می نمودم زائر عرش خدایم
یادش به خیر با هر سلام و عرض حاجت
رنگ حسینی می گرفت حال و هوایم
وقتی به تن کردم لباس مشکیم را
گفتم دگر وقف شهید نینوایم
پیراهن احرام حج کربلا را
حالا چگونه از تنم بیرون نمایم؟
دل کندن از روضه برای من چه سخت است
مشکل بُوَد دوری ز هیئت ها برایم
هر ساله مُزد نوکریم را حسین جان
می گیرم از دست علی موسی الرّضایم
آقا به حقّ مادر پهلو شکسته
امضا نما امشب برات کربلایم.
التماس دعا
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط مدرسه حضرت زينب سلام الله دهدشت در 1391/10/21 ساعت 02:32:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1391/10/29 @ 01:31:13 ب.ظ
ممنونم از نظرات شما
1391/10/21 @ 03:10:37 ب.ظ
مرادی [عضو]
سلام
شده دریاى دیده در عزایش موج زن امشب
چراغ لاله شد خاموش در صحن چمن امشب
پایان شب آخر ماه صفر است این
یا آنکه زنو ماه محرّم شده امشب
رحلت پیامبر اکرم (ص) و امام حسن مجتبی (ع) و آفتاب هشتم امامت حضرت علی ابن موسی الرضا (ع) تسلیت باد
اللهم عجل لولیک الفرج
1391/10/21 @ 02:58:30 ب.ظ
طلبه زینبیه [عضو]
مدینه شد ز داغ مصطفى بیت الحزن امشب
فضاى عالم هستى بود غرق محن امشب
مکن اى آسمان روشن چراغ ماه را کز کین
چراغ لاله شد خاموش در صحن چمن امشب
ایام بر شما تسلیت باد