مدرسه علمیه حضرت زینب س دهدشت
حافظان ولایت
حافظان ولایت
یکشنبه 91/10/17
ولادت
در نيمه ماه رمضان سوم هجري، اولين فرزند علي عليهالسلام و فاطمه سلام الله عليها به دنيا آمد. پس از ولادت، نامگذاري از جانب مادر به پدر، و از او به رسول خدا محوّل شد و آن حضرت هم منتظر نامگذاري پروردگار ماند.
تا اينکه جبرئيل ،امين وحي، فرود آمد و گفت: « خدايت سلام ميرساند و ميگويد چون علي براي تو همانند هارون براي موسي است، نام فرزندش را نام فرزند حضرت هارون عليه السلام يعني شبّر قرار ده!»
رسول خدا فرمود: « زبان من عربي است و شبّر، عبري است.»
جبرئيل گفت: « شبّر در زبان عرب به معناي« حسن» است.»
به اين ترتيب، کودک، حسن نام گرفت. تنها کنيهي آن حضرت « ابو محمد» و مشهورترين القابش« سيد» و «سبط» و «تقي» است.
نقش خاتم و انگشتر امام حسن را « العزه لله» گفتهاند؛ روز هفتم پس از ولادت، رسول خدا صلّي الله عليه وآله و سلّم مستحبات ولادت را در مورد حسن به جا آوردند و حسن را به« ((ام فضل (لبابه)|ام الفضل))» ،همسر عمويشان، سپردند تا او را از شيري که به خاطر زايمان فرزندش، قثم، در پستان داشت، شير دهد. بعدها نيز رسول خدا براي امام حسن، ادعيهي عافيت و حرزهاي مخصوص چشمزخم را خواندند.
ذکر امام در قرآن
ذکر امام حسن عليه السلام در قرآن : قرآن مجيد مشتمل است بر يادکردي از شخصيتها، از خوبان يا از بدان، ليکن اين يادکرد گاهي همراه با ذکر نام است(همانند آنچه درباره موسي و فرعون ذکر شده است) و گاه فقط با توصيف، و بدون ذکر نام.( همانند آنچه درباره امام علي عليهالسلام نازل شده است.) درباره امام حسن عليه السلام نيز آياتي به صورت توصيف و بدون ذکر نام نازل شده است؛ همانند آيه تطهير ، آيه ذوي القربي و آيه اولي الامر.
رابطه امام حسن عليه السلام و رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم : امام حسن عليه السلام بيشتر از هفت سال با رسول خدا زندگي نکرد، ولي در همين مدت به شدت مورد عنايت آن حضرت بود و استفادههاي علمي و تربيتي فراواني برد. محبت رسول خدا به امام حسن بسيار فراوان بوده و آن حضرت، گاهي نوهاش را در کارهاي بزرگي همانند بيعت رضوان و مباهله با نصاراي نجران هم شرکت ميداده است. رسول خدا دربارهي او تعريف و تمجيدهاي فراواني نموده است که امام بعدها به مناسبتهاي مختلف، از آنها براي معرفي شخصيت الهي خويش سود جست.
امام حسن و فاطمه زهرا سلام الله عليها امام حسن عليه السلام با مادر خود، فاطمهي اطهر، رابطهاي عميق و متعالي داشت. فاطمه گاه با فرزندش بازيهاي کودکانه ميکرد و گاه با ملاطفت مادرانه او را به عبادات مستحب تشويق مينمود. حسن نيز گزارش سخنان رسول خدا را پيش از هر کس، از مسجد به مادر ميرساند و گاه در عبادت مادر دقت ميکرد و از آن درسها ميگرفت.
اين ارتباط صميمي در اواخر عمر مادر اوج گرفت؛ تا آنجا که اين دو به همراه هم و با تن و قلبي آزرده به زيارت قبر رسول الله و بقيع ميرفتند و شگفت آن که اين رابطه پس از ارتحال مادر نيز باقي ماند؛ به طوري که فاطمه پس از وفات دستهاي مجروح خويش را از کفن بيرون آورد و حسنش را در آغوش کشيد. امام حسن نيز سالها بعد در حضور دشمناني همانند معاويه و مغيره بن شعبه مصيبت مضروب شدن مادر را يادآور شد.
امام حسن در دوران پيش از خلافت پدر : از اين دوران اطلاع زيادي در دست نيست. فقط اين مقدار مسلم است که امام عليه السلام در خدمت پدر بوده است؛ گاه از روي دلسوزي در تأمين رفاه پدر ميکوشيده و گاه همراه او در برخي فعاليتهاي اجتماعي شرکت ميکرده است( همانند شرکت در بدرقه ابوذر به هنگام تبعيد)، و گاه پارهاي مأموريتهاي مهم را از طرف پدر عهدهدار بوده است (همانند آبرساني به منزل عثمان در حال محاصره.) سياستهاي عملي امام حسن عليه السلام کاملاً هماهنگ با پدر است، لذا همانند او در هيچيک از جنگها و فتوحات پس از رسول خدا در تمام اين دورهي 25 ساله شرکت ننموده است.
در دوران خلافت پدر
امام حسن عليه السلام با پدر، از آغاز خلافت تا شهادت : امام حسن از آغاز بيعت مردم با حضرت علي عليه السلام تا لحظه شهادت آن حضرت در مقام قويترين بازوي آن حضرت عمل کرد. در جريان بيعت، حضوري جدي داشت؛ در سه جنگ جمل ، صفين و نهروان حاضر بود. پيش از جنگ جمل هم به همراه عمّار ياسر و قيس بن سعد به کوفه رفت و با سرکوبکردن فتنهي ابو موسي اشعري ، مردم را به جنگ با مردم بصره فرا خواند. گهگاه به جاي پدر نماز جمعه بر پا داشت. در شب ضربت خوردن پدر قصد داشت همراهياش کند که با منع پدر، منصرف شد. پس از ضربتخوردن پدر نيز تمام تلاش خود را براي بهبود و استراحت آن حضرت به کار بست و در پايان به وصاياي او گوش سپرد.
جانشيني پس از شهادت پدر
حضرت علي عليه السلام قبل از شهادت، امام حسن را وصي خود تعيين کرد. رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم نيز قبل از آن به دو گونه اين وصايت را اعلام کرده بودند؛ يکي به صورت تصريح به امامت امام حسن و امام حسين عليهماالسلام پس از پدرشان، و دوم تصريح به امامت اوصياء دوازدهگانهي خود، با ذکر اسامي آنها.
امام پس از خلافت
امام حسن عليه السلام پس از خلافت و قبل از صلح (دوران کوتاه خلافت ظاهري): دوران کوتاه چند ماهه خلافت ظاهري امام حسن عليه السلام، پر ماجرا سپري شد. بلافاصله پس از شهادت حضرت علي عليه السلام، امام حسن به مسجد آمد و در سخناني شيوا تلويحاً مردم را به بيعت با خويش فراخواندند.
پس از سخنراني و با تبليغ نافذابن عباس مردم کوفه با آن حضرتبيعت کردند. امام نيز بيعتشان را براين اساس که از او پيروي کنند و با هر کس جنگيد، بجنگند و با هر کس صلح کرد، صلح کنند، پذيرفت؛ و سپس به تحکيم پايههاي حکومت خويش پرداخت، ابن ملجم ،قاتل پدر، را گردن زد و اکثر فرمانداران مناطق را که به دست پدرش نصب شده بودند، تثبيت نمود و برخي را تغيير داد.
جاسوسهاي معاويه را پيدا کرد و گردن زد، نامهي تندي به وي نوشت و او را تهديد به جنگ نمود. نامهنگاري ميان حضرت و معاويه ادامه يافت تا اينکه معاويه لشکري عظيم به سوي عراق گسيل داشت و حضرت نيز درصدد تهيه لشکري براي مقابله با او برآمد.
صلح امام
مهمترين حادثه در زندگي امام حسن عليهالسلام جريان صلح معاويه با آن حضرت است. تحليل اين حادثه ضروري به نظر مي رسد زيرا خود امام صلحش را حجتي بر آيندگان ميداند؛ يعني بر اساس عملکرد حضرت، وظيفه انسان نيز در شرايط مشابه با آن زمان، صلح و مصالحه است.
بررسي مقدمات و شرايط و عللي که صلح را ايجاب کرد و دقت در کيفيت وقوع صلح و مواد صلحنامه و موشکافي نتايج شيرين صلح براي جناح حق و ضربههاي سهمگين آن بر جناح باطل بهخوبي روشن ميکند که صلح آن حضرت در حقيقت انقلاب سبزي بود که زمينه انقلاب سرخ حسيني را فراهم ساخت و اين نرمش قهرمانانه در کنار آن جنبش ظلمستيزانه، پايهريز انقلاب علمي امام باقر عليه السلام و امام صادق عليه السلام در عصر طلايي خلأ انتقال قدرت از بنياميه به بنيعباس گشت و به اين ترتيب، اسلام ناب محمدي که در تشيع جلوهگر بود، نهال خود را آبياري نمود و به درخت تنومندي تبديل کرد.
امام پس از صلح تا شهادت
تمامي تلاش امام حسن پس از قبول صلح اين بود که فوايد مورد نظرش را از صلح به نتيجه برساند و بر اين اساس در تمام اين مدت به حفظ نيروهاي کيفي و خالص ، بازسازي نيروهاي خسته و وازده و تفسير صحيح اسلام پرداخت.
عملکرد دشمنشکن حضرت پس از صلح چنان قدرتمند بود که معاويه را به فکر شهادت آن حضرت انداخت.
صورت و شمايل امام
امام حسن عليه السلام به رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم از همه شبيهتر بود. زيبايي بينظيري داشت.رنگش سفيد بود و اندکي متمايل به سرخ، چشمانش درشت و سياه، و محاسنش انبوه. جثهاي قوي، تنومند و چهارشانه داشت. مويش مجعد (فردار) و قامتش متوسط بود.
سيرت و فضائل و مناقب امام : شمارش مناقب هيچيک از اهل بيت عصمت عليهم السلام ممکن نيست. در زيارت جامعه خطاب به آنان ميگوييم: « سروران من! ستايش شما را شماره نتوانم کرد و به آنچه در شأن شماست نتوانم رسيد و به اندازه و قدرتان وصف نتوانم گفت.»
امام حسن عليه السلام نه تنها از اين خطاب مستثني نيست بلکه به خصائصي از قبيل« سبط اکبر» بودن نيز برخوردار است.
حلم بيپايان، علم فراوان، جود و عبادت، زهد و بلاغت، تواضع و شجاعت آن حضرت، نه دوست بلکه دشمن را به اعتراف و اعجاب واداشته است؛ و فضيلت و افتخار، آن است که دشمن به آن گواهي دهد.
معجزات امام : از معجزات آن حضرت جز اندکي در تاريخ نقل نشده است( همانند اينکه پدر را پس از شهادتش به صورت زنده به گروهي نشان داد.) و نيز نمونههايي از استجابت دعا و نفرينهاي آن حضرت (همانند رطب دادن نخلي خشکيده به دعاي او.) ولي اکثر معجزات و کرامات حضرت در اخبار از غيب و پيشگوييها تجلّي کرده است.
شهادت امام
تلاش موفق امام حسن براي بهکرسي نشاندن اهداف صلح باعث شد که معاويه طرح قتل حضرت را پيگيري نمايد تا بتواند به خواسته ديرين خود يعني تبديل خلافت اسلامي به سلطنت موروثي، جامهي عمل بپوشاند. به اين ترتيب سمي مهلک تهيه کرد و آن را توسط همسر آن حضرت به او خوراند.
حضرت پس از مدتي درد و رنج، در روز 28 ماه صفر سال 50 هجري به لقاء الله شتافت.
برادرش امام حسين عليه السلام، جنازهي او را پس از تغسيل و نماز براي دفن به سوي مسجد و روضه پيامبر برد ولي سرانجام بر اثر ممانعت بنياميه در بقيع به خاک سپرد.
ثواب عزاداري و گريه بر امام حسن
رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم سالها پيش از شهادت امام حسن فرموده بود : « هر کس بر حسن گريه کند، چشمش روزي که ديدهها کور مي شوند (روزقيامت)، کور نمي شود و هرکس در مصيبت او اندوهگين شود، روزي که همه دلها اندوهگين است، غم و اندوهي ندارد. زيارت حسن مايهي استواري قدمها در قيامت است.»
شاگردان و ياران امام
نام بيش از 30 نفر از شاگردان و ياران آن حضرت در تاريخ ثبت شده است.
همسران امام
بررسي موضوع زنان امام حسن عليه السلام بسيار لازم است زيرا زشتترين تهمتي که به حضرت از طرف دشمنان و دوستان نادان زده شده است، کثرت اغراقآميز ازدواجها و طلاقهاي اوست؛ تا جايي که برخي، تعداد همسران آن حضرت را 400 نفر گفتهاند.
مجموعه زناني که نام خود و پدرشان در تاريخ ثبت است و به عنوان همسر حضرت ذکر شدهاند، صحيح يا ناصحيح، به ده نفر نميرسد؛ و در حقيقت بنياميه خواستهاند با تهمت لذتطلبي مفرط به آن حضرت، صلح او را به صورتي تحريفيافته تفسير کنند.
فرزندان امام
کمترين عددي که درباره فرزندان حضرت نوشتهاند 7 نفر و بيشترين عدد 23 نفر است. شيخ مفيد ، فرزندان حضرت را 15 نفر ميداند( هشت پسر و هفت دختر.)
از دختران حضرت 4 نفر و از پسرانش نيز 4 نفر صاحب فرزند شده اند. البته دو تن از پسران، فرزند پسر نياوردند و به همين جهت نسل تمامي سادات حسني به آن دو پسر ديگر که فرزند پسر آورده اند زيد و حسن مثنّي) منتهي ميگردد. در سلسله سادات حسني، دانشمندان، سلاطين، محدّثان و انقلابيون متعددي وجود دارد.
یکشنبه 91/10/17
همچنين روايات مستندي از امام رضا (ع) وارد شده است كه در آن، حضرت شهادت خود را پيشگويي كرده و عامل اين جنايت را مأمون دانسته است. امام رضا (ع) به هرثمة بن اعين ميگويد: «موقع مرگ من فرا رسيده است. اين طاغي (مأمون) تصميم گرفته مرا مسموم كند…» فارس: در روايتي از اباصلت آمده است: «مأمون، امام رضا (ع) را فراخواند و آن حضرت را مجبور كرد از انگور بخورد. آن حضرت به واسطه آن انگور مسموم شد.»
درباره نحوه شهادت امام رضا (ع)، بيشتر عالمان شيعه و همچنين تعداد زيادي از علماي اهل سنت، قائل هستند كه آن حضرت مسموم و شهيد شده است. البته درباره عامل شهادت امام هشتم، اختلافنظرهايي وجود دارد؛ اما قول مشهور اين است كه آن حضرت، توسط «مأمون» خليفه عباسي مسموم و به شهادت رسيد.
برخي از علماي اهل سنت بر اين نظرند كه مأمون، امام رضا (ع) را مسموم نكرده است و براي اين گفته خود دلائلي هم ذكر ميكنند. از جمله آن دلائل اين است كه مأمون دختر خود را به همسري امام جواد (ع) درآورد. مأمون به برتري امام رضا (ع) در برابر علما استدلال ميكرد. بعد از درگذشت امام رضا (ع) مأمون بسيار ناراحت و غمگين بود و…
در ادامه خواهيم گفت كه به هيچ يك از دلائل در اين رابطه نميتوان استناد كرد.
همچنين عدهاي از علماي اهل سنت نيز بر اين باورند كه امام رضا (ع) مسموم شده است و عامل جنايت، عباسيان اما شخصي غير از مأمون، بوده است. براي مثال؛ ابنجوزي ميگويد: «وقتي عباسيان ديدند خلافت از دست آنها خارج شد (به واسطه ولايتعهدي) و به دست علويان افتاد، امام رضا (ع) را مسموم كردند.» اين قول نيز چندان صحيح به نظر نميرسد؛ زيرا «بيشتر مورخان و راويان اجماع دارند كه مأمون سم را به امام (ع) داده نه غير او.»
همچنين روايات مستندي از امام رضا (ع) وارد شده است كه در آن، حضرت شهادت خود را پيشگويي كرده و عامل اين جنايت را مأمون دانسته است. امام رضا (ع) به هرثمة بن اعين ميگويد: «موقع مرگ من فرا رسيده است. اين طاغي (مأمون) تصميم گرفته مرا مسموم كند…»
عدهاي از پژوهشگران معتقدند كه شورش عباسيان در بغداد و تصميم مأمون براي حضور در اين شهر، سبب شد تا اطرافيان اين خليفه به وي هشدار دهند كه در نبود وي و حضور وليعهد ـ كه منظور امام رضا (ع) بود ـ كار حكومت به مشكل برخواهد خورد و به همين دليل، مأمون، امام رضا (ع) را به شهادت رساند.
به نظر ميرسد انگيزه اصلي مأمون در به شهادت رساندن امام رضا (ع) همين مطلبي باشد كه ذكر شد. چرا كه قيام عباسيان در بغداد جز به خاطر ترس از روي كار آمدن علويان نبوده است.
طبري مينويسد: «مأمون نامهاي به بنيعباس در بغداد نوشت و مرگ علي بن موسي (ع) را به آنان اعلام كرد و از آنان خواست كه به اطاعت او درآيند؛ زيرا دشمني آنان با او جز با بيعت وي با علي بن موسي (ع) نبوده است.»
از ديگر موجباتي كه مورخان در قتل امام رضا (ع) ذكر كردهاند، كينهاي ميدانند كه مأمون از امام رضا (ع) به دل گرفته بود. طبرسي مينويسد: «علتي كه موجب شد مأمون، امام رضا (ع) را به شهادت برساند، اين بود كه آن حضرت بيمحابا (و بدون ترس) حق را در برابر مأمون اعلام ميكرد. در بيشتر موارد در مقابل او قرار ميگرفت كه موجب عصبانيت و كينه او مي شد…»
همانگونه كه بيان شد، از نظر روايات شيعي، شكي نيست كه مأمون، حضرت رضا (ع) را مسموم كرد. اما اينكه كيفيت اين عمل چگونه بوده است، چند نوع روايت وجود دارد كه به آنها اشاره ميكنيم.
روايتي را شيخ مفيد از عبدالله بن بشير نقل كرده كه عبدالله گفت: «مأمون به من دستور داد كه ناخنهاي خود را بلند كنم … سپس مرا خواست و چيزي به من داد كه شبيه تمر هندي بود و به من گفت: اين را به همه دو دست خود بمال … سپس نزد امام رضا (ع) رفت و به من دستور داد كه انار براي ما بياور. من اناري چند حاضر كردم و مأمون گفت: با دست خود آن را بفشار. من فشردم و مأمون آن آب انار را با دست خود به حضرت خورانيد و همان سبب مرگ آن حضرت شد و پس از خوردن آن آب انار، دو روز بيشتر زنده نماند.»
روايت ديگري را شيخ مفيد از محمد بن جهم ذكر كرده كه مي گويد: «حضرت رضا (ع) انگور دوست ميداشت. پس قدري انگور براي حضرت تهيه كردند. در حبههاي آن به مدت چند روز سوزنهاي زهرآلود زدند. سپس آن سوزنها را كشيده و نزد آن بزرگوار آوردند … آن حضرت از آن انگورهاي زهرآلود بخورد و سبب شهادت ايشان شد.»
روايتي از اباصلت هروي نيز نقل شده كه مي گويد: «مأمون، امام رضا (ع) را فراخواند و آن حضرت را مجبور كرد از انگور بخورد. آن حضرت به واسطه آن انگور مسموم شد.»
بنابراين، ادلهاي كه اهل سنت ذكر كردهاند كه مأمون امام رضا (ع) را به شهادت نرسانده بياساس است؛ چرا كه مأمون فردي بود كه به خاطر حكومت، برادرش امين را به قتل رساند و محبوبيت امام رضا (ع) در نزد او از برادرش بيشتر نبود. و گريه ظاهري او بعد از مرگ امام (ع) به جهت منحرف كردن اذهان علويان و طرفداران امام رضا (ع) بوده است.
بعد از شهادت امام رضا (ع) شيعيان، بدن شريف آن حضرت را در خراسان تشييع كردند. اين تشييع جنازه به حدي پر شور بود كه تا آن زمان مثل آن ديده نشده بود. همه طبقات در تشييع جنازه امام حاضر شدند. آن امام همام، در سال 203 قمري در شهر طوس به خاك سپرده شد و بارگاه عظيمش امروز ميزبان صدها هزار عزادار است، در حالي كه هيچ نشاني از خلافت پهناور مأمون وجود ندارد.
یکشنبه 91/10/17
درباره ماه صفر
ماه صفر دومین ماه قمری پس از محرم است. در دوران جاهلیت آن را ناجز مینامیدند. صفر از ریشه «صفر» به معنی تهی و خالی است
دلیل نامگذاری آن این است که چون این ماه پس از ماه محرم است و مردم دوران جاهلیت در ماه محرم - به دلیل اینکه از ماههای حرام بود- از جنگ دست میکشیدند، با فرا رسیدن ماه صفر به جنگ روی میآوردند و خانهها خالی میماند؛ از این رو به آن صفر گفتهاند
حوادث تاریخی فراوانی در ماه صفر رخ داده است که به برخی از آنها اشاره میشود
اول صفر: وارد كردن سر مطهر امام حسین (ع) به شام، ورود اهل بیت علیهم السلام به شام ، شهادت زید بن علی بن الحسین علیهم السلام (به روایتی)، آغاز جنگ صفین (بنا بر روایتی)
دوم صفر : مجلس یزید لعنتالله علیه بنا بر نقلی، شهادت زید بن علی بن الحسین علیهم السلام (به روایت دیگر)
سوم صفر : ولادت حضرت امام محمد باقر (ع) به سال 57 هجری قمری به روایتی
پنجم صفر : شهادت حضرت رقیه (س) در سال 61 هجری
هفتم صفر : ولادت امام موسی كاظم (ع) به سال 128 هجری، شهادت امام حسن مجتبی (ع)
هشتم صفر : وفات حضرت سلمان فارسی (سلمان محمدی) رضیالله عنه در سال 35 هجری قمری
نهم صفر : شهادت عمار یاسر رضیالله عنه در جنگ صفین 37 هجری، شروع جنگ نهروان 38 هجری قمری.
دوازدهم صفر : وفات هارون برادر حضرت موسی (ع)
سیزدهم صفر : اختیار حكمین در صفین و حیله عمروعاص.
چهاردهم صفر : شهادت محمدبن ابوبكر به دست عمروعاص (بنابر روایتی)
هجدهم صفر : شهادت اویس قرنی در جنگ صفین 37 هجری قمری.
بیستم صفر : اربعین حسینی، بازگشت اسيران حادثه كربلا به كوفه
بیست و دوم صفر : صدور توقیع شریف امام عصر(عج) برای مرحوم شیخ مفید اعلی الله مقامه 420 قمری
بیست و سوم صفر : پی كردن ناقه حضرت صالح نبی (ع) توسط قومش، گرفتار شدن حضرت یونس علیه السلام در شكم ماهی.
بیست و چهارم صفر : شدت یافتن بیماری حضرت رسول اعظم (ص)
بیست و پنجم صفر : شانه گوسفند و دوات طلبیدن پیامبر اعظم (ص) برای نوشتن وصیت نامه و منع عمر از این كار.
بیست و ششم صفر : دستور پیامبر اكرم (ص) به لشكر اسامه جهت آماده شدن در جنگ با رومیان ( بنابر نقل واقدی 11 هجری) ، سالروز انقراض حكومت امویان.
بیست و هشتم صفر : رحلت جانسوز رحمت للعالمین پیامبر اكرم (ص) در روز دوشنبه 28 صفر سال 11 هجری قمری - شهادت مظلومانه سبط اكبر امام مجتبی (ع) در سال 50 قمری
سی ام صفر : شهادت امام رضا (ع) به سال 203 هجری قمری، البته تاريخ شهادتش را آخر ماه صفر نقل كردهاند ولي معلوم نشد در سال شهادت، اين ماه بيست و نه روز بود يا سي روز.
اعمال ماه صفر
بدان كه این ماه معروف به نحوست است و برای رفع نحوست هیچ چیز بهتر از تصدق و ادعیه و استعاذات وارده نیست و اگر كسی خواهد كه محفوظ ماند از بلاهای نازله در این ماه در هر روز ده مرتبه بخواند چنانكه محدث فیض و غیره فرموده: ‘یَا شَدِیدَ الْقُوَی وَ یَا شَدِیدَ الْمِحَالِ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ یَا عَزِیزُ ذَلَّتْ بِعَظَمَتِكَ جَمِیعُ خَلْقِكَ فَاكْفِنِی شَرَّ خَلْقِكَ یَا مُحْسِنُ یَا مُجْمِلُ یَا مُنْعِمُ یَا مُفْضِلُ یَا لا إِلَهَ إِلا أَنْتَ سُبْحَانَكَ إِنِّی كُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَ نَجَّیْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذَلِكَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ وَ صَلَّی اللَّهُ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّیِّبِینَ الطَّاهِرِین.
‘ای سخت نیرو، و ای سختگیر ! ای عزیز، ای عزیز، ای عزیز! خوارند از بزرگیات همه خلقت. پس كفایت كن از من شر خلق خودت را، ای احسان بخش! ای نیكوكار! ای نعمت بخش! ای عطا ده! ای كه معبودی جز تو نیست! منزهی تو! به راستی من از ظالمانم. اجابت كردیم برایش و نجاتش دادیم از غم و همچنین نجات دهیم مومنان را، و رحمت كند خدا بر محمد و آل پاك و پاكیزهاش.
سید بن طاوس از كتب أصحابنا الإمامیة نقل كرده كه مستحب است در این روز دو ركعت نماز در ركعت اول حمد و إنا فتحنا و در دوم حمد و توحید بخواند و بعد از سلام صد مرتبه صلوات بفرستد و صد مرتبه بگوید اللَّهُمَّ الْعَنْ آلَ أَبِی سُفْیَانَ و صد مرتبه استغفار كند پس حاجت خود را بخواهد.
اعمال روز بيست و هفتم صفر:
1. خواندن زيارت امام حسين (ع)
2 . خواندن زيارت اربعين. در روايتي از امام عسكري (ع)، خواندن زيارت اربعين، از نشانههاي مؤمن بر شمرده شده است.
یکشنبه 91/10/17
آزاد اندیشی این است که در سرزمین های ناشناخته حرکت کنید بدون تعصب و لجاجت بر نظر خود - وجود نظر مخالف با رعایت اخلاق - باید راه تحول را بازگذاشت و آن را مدیریت کرد تا به ساختار شکنی منجر نشود و نیز به دیدگاه مقام معظم رهبری درباره کرسی آزاد اندیشی اشاره فرمودند.
دیدگاه مقام معظم رهبری« حفظه الله » : اگر بخواهید در توسعه اندیشه و علم کار کنیم احتیاج داریم به آزاد فکر کردن ، آزاد اندیشی در جامعه ما یک شعار مظلوم است برای علاج بیکاری ها و رها از هرج و مرج فرهنگی ، بهترین راه این است که آزادی بیان در چارچوب قانون و اسلام داشته باشید و آنکه کمک می کند به پیشرفت کشور آزادی فکرهاست ، نترسیدن به تشویق و تحریف دیگران نگاه نکردن است .
لهو هر چیزی است که انسان را از مهمش منحرف کند و مهم انسان رسیدن به کمال نهایی است و موسیقی از جمله چیزهایی است که انسان را از راه راست باز می دارد.
قرآن به تنهایی نمی تواند پاسخگوی ما باشد بلکه دست ما را در دست ائمه معصومین قرار داده اشاره ای کردند به اینکه هر موسیقی لغو و لهو نیست بلکه موسیقی که انسان را از راه مستقیم منحرف کند پس مطلق موسیقی حرام نیست بلکه نوع خواندن مورد نظر است ، موسیقی چه هیجانی باشد و چه نشاط آور چه غم انگیز باید به ویژگی مطرب بودن آن نگاه کرد .