مدرسه علمیه حضرت زینب س دهدشت
حافظان ولایت
حافظان ولایت
جعبهجعبه تاید و وایتکس و صابون میخریدم. خانمهای همسایه هم به هر بهانهای تاید میآوردند. رختهای بیمارستان سرخ بود از خون. چندبار آنها را میشستم و لکهها را توی دست میسابیدم تا تمیز شود. شبانهروز درگیر شستوشو بودم. وقتی توی حیاط جوی خون راه میافتادم گریه من هم شروع میشد. داغ جوانهای غرق خون هم شد مثل داغ زهرا و بچههایش. دیگر جز کمک به جبهه هیچ چیز برایم اهمیت نداشت.
(قسمتی از کتاب حوض خون که اخیرا مقام معظم رهبری به آن اشاره کردند )
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط مدرسه حضرت زينب سلام الله دهدشت در 1400/08/30 ساعت 01:04:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |