دلنوشته

دلنوشته

دلتنگم ، دلگیرم، بی هوای تو آخر من می میرم

دلم دگر تاب ندارد ؛ بی تو آقا جان یک جمعه آرام ندارد.

دلسردم به سردی زمستان.

اشک چشمم بی مهابا می بارد ، سوگند به قطرات باران ،

من به فدای قدوبالایت می شود بیایی آقا جانم ؟

زمستان است ، برف ریزان است ، بگذار گلریزان شود،

گلاب شود به زیر قدومت بارش بارانش.

سفید پوش شده خلقت از خلق خالق ، روبنما از جمال دلربایت؛ بر این عاشق

زمستان است گویی عالم اما در محضر یار پر زِمَستان است .

اینبار باران نه ،ریزش اشک آقا جریان است .

شکستن دل مهدی باب شده و عرش لرزان است .

دل غم دارد دیده تب دارد یقین دارم از من نیست .

هم روح و هم جانم یک مولای بی نشان کم دارد .

فهیمه سیدی

 

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظر دهید

آدرس پست الکترونیک شما در این سایت آشکار نخواهد شد.

URL شما نمایش داده خواهد شد.
بدعالی

درخواست بد!

پارامتر های درخواست شما نامعتبر است.

اگر این خطایی که شما دریافت کردید به وسیله کلیک کردن روی یک لینک در کنار این سایت به وجود آمده، لطفا آن را به عنوان یک لینک بد به مدیر گزارش نمایید.

برگشت به صفحه اول

Enable debugging to get additional information about this error.